مگه هوا واقعا سرد نیست؟؟! چجوری بعضیا با بلوز شلوار یا شومیز تابستونی میان بیرون؟؟؟ اینجور وقتا حس میکنم توهم دارم یا هوا اونقد سرد نیست یا اینا ... اینا چی؟؟؟ نمیفهمم واقعا چجوری سردشون نمیشه؟؟؟ من با کاپشنو دو تا لباسو کیسه اب گرم سردمه درحالیکه اصلا سرمایی نیستم هوا منفی یک درجس پس طبیعتا سرده یک ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

یار دبستانی سلام. اول از همه باید بگم که عی بابا تو عجب نخبه ای هستی و ما خبر نداشتیم. راستش هیچ جوره به ما نمی خوری. خوب شد رفتی خارج.  امروز تهران بسیار سرد بود و باد آی باد می وزید و هوا می درخشید و البرز از همین میدان حر پیدا  بود و برفها توی سینه کشش به پایین شهری ها پز میدادند و جهان تازه بود ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دختر خاله مامانم زنگ زده (تقریبا همسنیم) میگه زنگ زدم حال مرغتو بپرسم (هفته پیش بیرون بودیم من یه عروسک خنده دار مرغ دیدم خوشم اومد خریدم!) میگم مرضیه جان امتحان دارم استرس دارم میگه چه خوب پس به موقع زنگ زدم!! (خودش معلمه) میگم بلانسبتت یه استاد بیشعور دارم نمیفهمه دم عید تایم امتحان نیست + اتفاقا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

من احساساتم رو با نوشتن نشون میدم. مدیریت احساساتم با کلمات هست و بدبختی اینه ح همه جا هستش‌. اینجا هم راحت نیستم و دوست ندارم ناله عاشقانه یا از دلتنگی و فلان بگم. اینبار که صحبت کنیم بهش میگم حذفش می‌کنم. هیچ جایی برای من باقی نمونده راحت باشم. نمیخوام جلوی خودشم بگم مثلا من دلتنگم و فلان. یکسری ا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

تا رسیدن به محل کار، نیم ساعتی وقت هست. حرف بزنم یکم وضعیت این روزهام قر و قاطی شده. دیشب تا رسیدم خوابیدم که بتونم آخر شب با کیفیت درس بخونم. خوابیدم و ده اینورا بیدار شدم. ساعت یک بود روی کتاب‌ها خوابم برد‌. نمیدونم چرا این قدر خسته بودم. مدرسه فرسایشی شده چرا که خوش نمیگذره با این مدیر. محل امنی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دیروز تصادفاً بیشتر از زنگ تفریح توی دفتر ایستاده‌بودم. دیدم دانش آموزی که همیشه دردسر درست میکنه و دوسال پیش هم دهن من رو سرویس کرده بود باز توی دفتره. اول فکر کردم که کار داره و شیطنت نکرده. وقتی دیدم که مدیر فیگور کتک زدن گرفته، فهمیدم ای وای! یعنی اون لحظه من میتونستم غش کنم. دست‌هام میلرزید ،یخ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

طبع روزه گرمه یا سرد؟ احتمالا سرد اما فک کنم طبع سحری گرم باشه چون الان خیلی گرممه دیشب مهمون داشتم گفت سحری میخوره اقا بود منم معذب بودم که احتمالا خودش سختش باشه بره اشپزخونم چیزی بخوره، سر همین سحر بیدار شدم از تجربه دیروزم قهوه کنکل (کنسل) شد چون از پنج صبح خوابم نبرد و تا هشت صبح اکتیو بودم که ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

خودم و گم کرده بودم. وحشت کردم از اینکه دوستی ندارم که باهاش وقت بگذرونم یا براش مهم باشم. اومدم خونه. مامانم گفت آدم دوست داتشنی و شیرینی هستم. گفت مطمئنه دوست خوبی پیدا میکنم. آروم گرفتم. همه چی دوباره واسم کافی و خوشایند شد. مسیری که تا الآن طی کردم خیلی نامرئیه. نیاز دارم گاهی فریاد بکشم. بگم دی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

گل های پشت پنجره ی خونه ی مامان بزرگه ،شکوفه های خوشه ای قرمز رنگشون باز شده گل های خودم بودن که بردم اونجا رشد کنن ولی وقتی دیدم حالشون بهتره همونجا کنج پنجره موندگار شدن در گوششون گفتم زشت نیست حتی یه بارم برای من گل ندادین؟ .. امروز آخرین روزِ سال بود که پیش خانواده بودم موقع خداحافظی لپ ته تغاری ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دخترم توسط همکلاسی هایش احاطه شده. به همه چیز خودش و ما و محیطی که در آن فکر می کند شک کرده. حتی اینقدر آرامش ندارد که بشود یک کلمه با او بحث کرد. نگران است و خودش را شکنجه می کند با گریه و داد و فریاد و ضجه به همه چیز بدبین است و بی انرژی تمام امروز روزه گرفت. آماده برای اینکه اولین کسی که دستش اند ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید