جدی همه جام درد میکنه، جدیها. دست چپم به شدت درد میکنه، اصلا نمیتونه تکونش بدم. انتظار نداشتم امپول پروژسترونم درد بگیره و نشیمنگاه گرامیمم درد میکنه از طرفی از شکم به پایین هم به خاطر پریود نشدن درد میکنه-_- یعنی تکون میخورم همه جام درد میگیره و بدتر از همه اینه که کمبود پروژسترون به شدت منو حساس ...
من وقتی داشتم از این دکتر به اون دکتر میرفتم، توی یه داروخونه یادم اومد واکسن آنفولانزا میخواستم بزنم و خیلی جدی رفتم واکسن انفولانزا خریدم و زدم. الان یعنی جز این که پریود نشدم و دردهای مبهم دارم و هر لحظه ممکنه گریه کنم دست چپ هم ندارم و درد میکنه. جدی واجب بود واکنس زدن؟ = ))))) توی خواب دور میخ ...
این دو روزی که گذشت از صبح تا خود شب فقط در حال دویدن بودم. دویدن حتی گاهی نه در معنای استعارهای، گاهی واقعاً میدویدم که به مقصد بعدی برسم. دویدم و رسیدم! زندگی با تمام ناملایماتی که دارد اما تلاش را در خود پنهان کرده است. این دو روز من حدود ۸ میلیون تومان فقط هزینه دکتر دادم. اما ناراحت نیستم. سال ...
ظهر که متن قبلی را نوشتم درون ماشین بودم یه سمت کلینیک فوق تخصصی چشم. از صبح بیدار بودم ولی برایم قابل تصور نبود این یکی را روی دوشم حمل کنم. من از عینک بیزارم و دلم نمیخواست عینک بزنم و از طرفی نامه مرخصی! بماند کیست عزیز را هم نادیده گرفتم. فعلا قصد دارم مریم مقدس باشم. بالاخره دنیا به مریم مقدس ه ...
امروز، حتی با آن که به پایان نرسیده است، خسته و ناراحتم. از ۸ صبح تا ۹:۳۰ با سلسله خبرهایی روبرو شدم که انرژیام را به یغما برد. اول از همه صبح زود اداره پیامک داد: که همکاری ما با شما برای مرخصی مشروط به انجام عمل است. این یعنی باید بروم دنبال نامه عمل. یک داستان طولانی دیگر تمام تلاشم را میکنم ...
من جدی جدی دارم رد میدم. واقعا دارم رد میدم اصلا دیگه برام قابل تحمل نیست این وضعیت. دکترم گفت از اسپیرو نیست. این دزی که مصرف میکنی تازه اونم یک روز درمیون همچین کاری نمیتونه بکنه بدبخت. برو سونو بده و فردا چند شنبه ست؟ جمعههههه اه خدایا. کاش فردا شنبه. من دیگه تموم شدم. نمیتونم این نامتوازنی هور ...
خب باید عرض کنم همچنان مریم مقدسم و به دکترم پیام دادم. و از لاو لایف پرشورم اطلاعات دادم. چرا که میخواست مطمین شه حامله نیستم. اونجا شوخی نکردم : ))) حالا تا شب جواب بده ببینم چکار کنم. من کیست و فلان بهمانم نداشتم تا حالا. توی این موقعیت خیلی احساس غریبی میکنم. پریشب داشتم با دوستم شوخی میکردم و م ...
دیشب شب پر ماجرایی بود. از مدیر جدید که زنگ زد و پرسید من آیا عمل کردم یا نه؟ و مدیر قدیمی که خیلی مثلاً غیرمستقیم زنگ زد و باز همین سوال رو پرسید تا دوست صمیمیم. و همه اینا از کجا آب میخوره؟ از اداره رازدار ما که من قراره مرخصی بگیرم. پیچیده که من عمل کردم. حالا بیتربیتا من گفتم قراره عمل کنم نگفت ...
رفتم اداره و کارم راه نیفتاد. هر چقدر هم خواستم مراحل قانونی رو بدونم بهم نگفتن و خیلی روی مخم رفتن. دیشب هم درست نخوابیدم. احساس میکنم خیلی تحت فشارم و واقعاً هم داره بهم فشار میاره این بلاتکلیفی. از طرفی فکر میکنم شاید بهتر باشه تغییراتی ایجاد کنم. مطمئن نیستم این تغییرات باید در خودم باشه یا اط ...
من هنوز پریود نشدم و رسماً دارم تبدیل میشم به مریم مقدس. هر چند روز یکبار یه علامت کوچک پیاماس ظاهر میشه و سپس ناپدید میشه و بدنم تصمیم میگیره برگرده رو حالت عادی. البته که اسپیرونولاکتون خیلی موثره ولی ماههای قبل این جور تاثیر نمیذاشت. حالا که میخوام آزمایش بدم و آزمایشم باید اواسط دوره باشه و ...