تابلو روستا در جاده ای که به شهرستان جغتای خراسان رضوی می رسدآغاز نوشتازهر چند از این روستایی که در آن زندگی میکنم .اصلا خوشم نمیآید و من اهل تعارف نیستم،ولی حقیقتش به حرمت نان و نمکی که در این روستا با اهالی خوردهام، جا دارد حالا که مطالبی مینویسم، از محل سکونت هم ـ که حقی به گردن انسان دارد ـ ...
امروز فکر میکردم امروز پنجشنبه است. عجله داشتم برم وسایل ماکت رو بخرم. گِل و برچسب نقرهای و آرمیچر و اینا. تو فکرم بود برم الکترونیکی محله ازش بپرسم چطور بدون کویل صفحه گرمایش میتونم درست کنم. وقت کمه انگار. وقت همیشه کمه برای من. از خواهرم پرسیدم امروز پنجشنبه است، نه؟ گفت دختر سه شنبه است هنوز. ...
چرا مرا بیگانه کردی؟دیوانه کردی، آواره کردی، بیچاره کردی...چرا من که با تو رهیدم،به عشقت چو باز شکاری پریدم،به یکباره تو را کنارم ندیدم...به یکباره پرهایم، دلم ریخت،همه شوق پرواز،چون غزالی فراری ز ترس از حیوان شکاری،رفت به کناری...آخرش هم که رفتی،من ماندهام با خاطراتی کنارت،و دلی که همچنان بیقرارت. ...
من وقتی داشتم از این دکتر به اون دکتر میرفتم، توی یه داروخونه یادم اومد واکسن آنفولانزا میخواستم بزنم و خیلی جدی رفتم واکسن انفولانزا خریدم و زدم. الان یعنی جز این که پریود نشدم و دردهای مبهم دارم و هر لحظه ممکنه گریه کنم دست چپ هم ندارم و درد میکنه. جدی واجب بود واکنس زدن؟ = ))))) توی خواب دور میخ ...
هوای شهر بهتر شده. انگاری پاییز دارد خودش را به آدم نشان میدهد. از فاصله خانه تا کافه را پیاده آمدم. هوا گرگ و میش بود. خیابان خلوت. یک غروب دلگیر پاییزی. ...
. هی بهم میگی بنویسم، گیج میزنم. از کجا بگم؟ از کدوم داستان؟ از کدوم مشکل؟ از کدوم زیبا؟ و خشگل؟ هیچ ندارم بگم. وقتی هیچ برای گفتن نیست، نوشتن مثل اینکه با نوار خالی بخوای برقصی.میشه؟ خداوکیلی میتونی؟ اگه میتونی، بگو. من با مغز خالی بنویسم. حالا بذار، شاید ویندوز مغزم بالا بیاد، یک چند فایل اجر ...
نقشه مسیر زمینی ابتکار کمربند جاده چینآغاز نوشتارواقعیت این است که رقابتهای قدرتهای بزرگ در دورهی گذار در سالهای اخیر ابعاد جدیدی یافته است. «جنگ کریدورها» یکی از انواع نوین منازعات بینالمللی است. البته هر کریدور و طرحی، محصول یک چالش استراتژیک نیز هست.یکی از کشورهایی که در رقابتهای قدرت در دن ...
این دو روزی که گذشت از صبح تا خود شب فقط در حال دویدن بودم. دویدن حتی گاهی نه در معنای استعارهای، گاهی واقعاً میدویدم که به مقصد بعدی برسم. دویدم و رسیدم! زندگی با تمام ناملایماتی که دارد اما تلاش را در خود پنهان کرده است. این دو روز من حدود ۸ میلیون تومان فقط هزینه دکتر دادم. اما ناراحت نیستم. سال ...
میدانید، همیشه ما بزرگترها فکر میکنیم ما باید الگوی کوچکترها باشیم، ولی گاهی موقع، ماییم و یک نصیحت دخترانه، آره، بدون تعارف، نصیحت دخترانه.یک مشکل جزئی در ویرگول پیش اومده. دیشب، حقیقتش دیشب یک پست نوشتم، بعدش پاک کردم. تازه یک لایک هم خورده بود. میدانید وقتی در اینجور فضاها گفتوگو و تعامل نوش ...
به کانالهایی که در مورد نوستالوژی و قدیم مطلب میذاره خیلی علاقه دارم. تو خیلی از پیامرسانها دنبالشون میکنم. حقیقش چند روز پیش دیدم مقداری پول دهه شصت و هفتادی به اشتراک گذاشته.وحالا این درشت ترین اسکناس امروز ۲۰۰ برابر اسکناس درشت آن سال ها که ۱۰۰۰ هزار تومنی بودحقیقتش از خریدهای یک تومانی، دو ...