می دانید؟ تا به حال ۸۶ پست در ویرگول نوشتهام. نمیدانم خوب بود یا نبود، هر چه بود مثل تیر از کمان رها شد، مثل حرفی که زده میشود و حالا جلوی چشمان عزیزتان است.از این ۸۶ پستی که نوشتم و مزاحم اوقات مبارک شما برای خواندنش شدم، خیلیهایش سیاسی بود. اما حقیقت دلیل علاقهمندیام به سیاست را میخواهم برایتان بن ...
وقتی تو با من قهری، منم با خودم قهرم. ...
عروسی خوب گذشت. من نامزد چ معرفی شده بودم. یواش یواش با آدمهای غریبه ارتباط برقرار کردم و همه چیز خوب پیش رفت. در اصل بخاطر چ من تجربه جالبی داشتم. همیشه دوست داشتم این مدل عروسی و شرکت کنم. واسم لباس اجاره کرد و بردم آرایشگاه. خیلی تغییر کردم و چ خیلی ذوق میکرد واسم. دیشب یه دورهمی کوچیک رفتیم. چ ...
زهرای بابا سلام یازدهم شهریور گذشت و به زمان ما زمینی ها 9 ساله شدی. تولدت مبارک. ...
سلام ارتباطاتم از گنج ارزشمندترن برام. البته ارتباطات حقیقیم. بهترین ارتباطی که در جهان با خودم و دیگری پیدا کردم در میان کلمات بود. در اینجا و از دست دادن چیزی که اینجا پیدا کردم خیلی دردناک تر از از دست دادن صد و ده بیست گرم طلایی بودکه روزی اشتباهی انداختم توی سطل زباله شهرداری... نوشتن بخشی از ...
هرچند احساس میکنم تجربههای من چندان عمیق و قابل عرض نیست، ولی بههرحال برایتان مینویسم.زمستان ۱۳۸۶ چگونه بود؟درواقع زمستان ۱۳۸۶ یکی از زمستانهای سرد دو دهه اخیر بود. استانهای گیلان، اصفهان، قم، زنجان و آذربایجان با بارش سنگین روبهرو شدند و مدارس هم تعطیل شد. برف سنگینی در گیلان بارید و سقف خان ...
میخواهم ننویسم، ولی مینویسم. نوشتن برای من به یک عادت بدل شده؛ مثل چای که به آن عادت کردهام و لیوانها چای در روز می نوشم.ولی عادت هرروز نویسی خوب است،یانه به نظر منتا حالت خودت چطور باشد، تا خودت چه بخواهی.کلا که اعتیاد به هیچ چیز که خوب نیست؛ حتی نماز و عبادتِ تکراریشده هم اثرش بسیار ناچیز و ...
رفتم اداره و کارم راه نیفتاد. هر چقدر هم خواستم مراحل قانونی رو بدونم بهم نگفتن و خیلی روی مخم رفتن. دیشب هم درست نخوابیدم. احساس میکنم خیلی تحت فشارم و واقعاً هم داره بهم فشار میاره این بلاتکلیفی. از طرفی فکر میکنم شاید بهتر باشه تغییراتی ایجاد کنم. مطمئن نیستم این تغییرات باید در خودم باشه یا اط ...
احوال این روزهای خانواده ما: مصطفی: کمردرد شدید داره و تنها مزیت این مشکلش اینه که زودتر برمیگرده خونه. ولی واقعا میگن: یکی یدونه، خل و دیوونه. این پسر هم در جمع ما دخترا واقعا خل شده! همش دوست داره یا از خونه بزنه بیرون یا ما رو از خونه بیرون کنه. حالا فردا براش کوکی درست میکنم، ماجراجویی اضافه ...
---اما از هر چی بگذریم، طنز خوشتر است. حقیقتش گلآقا را که میخواندم، انگار دارم همین دردهای امروز جامعه را میخوانم: گرانی، قطعی برق، اجارهخانه و هزار تا مسئلهی دیگر.توصیه میکنم خودتان یک شماره گلآقا ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۵ را بخوانید.اما انگار اقتصاد کشور نمیخواهد آپدیت بشود! هنوز ویندوز کامپیوتر اقتصا ...