رفتم اداره و کارم راه نیفتاد. هر چقدر هم خواستم مراحل قانونی رو بدونم بهم نگفتن و خیلی روی مخم رفتن. دیشب هم درست نخوابیدم. احساس می‌کنم خیلی تحت فشارم و واقعاً هم داره بهم فشار میاره این بلاتکلیفی. از طرفی فکر می‌کنم شاید بهتر باشه تغییراتی ایجاد کنم. مطمئن نیستم این تغییرات باید در خودم باشه یا اط ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

احوال این روزهای خانواده ما: مصطفی: کمردرد شدید داره و تنها مزیت این مشکلش اینه که زودتر برمی‌گرده خونه. ولی واقعا میگن: یکی یدونه، خل و دیوونه. این پسر هم در جمع ما دخترا واقعا خل شده! همش دوست داره یا از خونه بزنه بیرون یا ما رو از خونه بیرون کنه. حالا فردا براش کوکی درست می‌کنم، ماجراجویی اضافه ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

من هنوز پریود نشدم و رسماً دارم تبدیل می‌شم به مریم مقدس. هر چند روز یکبار یه علامت کوچک پی‌ام‌اس ظاهر میشه و سپس ناپدید میشه و بدنم تصمیم میگیره برگرده رو حالت عادی. البته که اسپیرونولاکتون خیلی موثره ولی ماه‌های قبل این جور تاثیر نمیذاشت. حالا که می‌خوام آزمایش بدم و آزمایشم باید اواسط دوره باشه و ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

نیما نوشته بود : دلتنگی کمتر شده و جایش را به دلخوری داده. حظ کردم که چقدر دقیق و چقدر درست و نِکو گفته این پسر. نیما نگارستان را هزار سال پیش از وبلاگ " یک گلوله برای ژنرال" میشناسم. بعدتر کانال That's all folks را پیدا کردم و بیشتر خواندمش. البته حالا دیگر می گوید نیما مرده و اسم واقعی اش هم امین ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

ذهنم پر از حرفه ولی نمیدونم از کجا شروع کنم شاید بهتر باشه از اون دیواری که گفتی میدونم رو سرم آوار میشه ولی زیرش وایسادم اول بنویسم، راستشو بخوای آره میدونم که دیر یا زود آوار میشه رو سرم میدونم که به باد تکیه کردم میدونم که جمع ما تا همیشه محاله ولی یه چیزی هم میدونم که دونستن محدود به زمان حاله م ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

این روزها از وقتی که بیدار میشم تا وقتی می‌خوابم، پای کتابام هستم. دارم سعی می‌کنم یک روتین برای خودم درست کنم. یک روندی که شروع و پایانش مشخص باشه. نه امیدوارم و نه ناامید. دلم میخواد تلاش کنم و ببینم می تونم تلاش کنم. دارم سعی میکنم ساعت مطالعه رو برسونم به ۹_۱۰ و سخته. من هنوز قرص خواب میخورم. را ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

با خودم می‌گویم این یک روند زمان بر است. باید صبر کنم. حوصله کنم. منطقی است اما آخر تا کی؟ مسئله دقیقا همین است که نمی‌دانم تا کی صبر و حوصله خرج کنم بلکه عادتی از سرم بیافتد. ده روز، یک ماه. چهل روز، یک سال. همه را سپری کرده‌ام و غرق خوش‌خیالی بوده‌ام که باز یک روز ناغافل برگشته‌است و روز از نو. مس ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

خب من تمام پیام‍‌ ها با آقای ح رو پاک کردم. سخت بود ولی تونستم. اینم آخرین مرحله مووان! ( البته پیام زیادی نداشتم چرا که فروردین ماه اشتباهی دستم خورد و یک طرفه تمام پیام‌ها پاک شد و چقدر حرص خوردم. حالا با میل خودم اندک پیام‌های باقی مونده رو پاک کردم. چه دنیای عجیبی! ) + یک طرفه پاک کردم. من حق تص ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

کوله پشتیمو پر کردم، تاکسی گرفتم که برم سرکار و بعدش با چ یه سفر یک و نیم روزه رو شروع کنیم. خودمو که میبینم دیگه از زندگی شاکی نیستم. نه خودم و بدهکار دنیا میدونم و نه طلبکار. من چ رو بخاطر خود جدیدی که ازم داره ساخته میشه دوس دارم. چ هم با من آدم شادتر و سرزنده تریه. فعلا بنظرم همه چی خوبه. قبلا خ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چند وقت پیش یک آقایی میاد محل کار همسر و جمع همکاران همسر، باهاش چند دقیقه‌ای معاشرت می‌کنند. این آقا توزیع کننده لاستیک اتومبیل بود در بازار تهران. طبق گفته خودش گردش مالی حسابش ماهانه ۵۰ میلیارد بود. با احتساب اینکه یک سوم درآمدش میشه سود خالص، حداقل ماهی ۱۵ میلیارد درآمد داشت. خونه‌اش هم جنت آبا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید