داشتم فکر میکردم این پست را چگونه شروع کنم. از دوست داشن بگویم، دوست داشتن آقای ح که هر چقدر انکارش کنم باز هم رگه‌هایی از آن را به راحتی را می‌توانید در میان حرف‌هایم پیدا کنید یا از دوست داشتن کادوهایم تولدم بگویم! کادوهای تولدی که دوست های نادیده عزیزم فرستادند. فاطمه دوست قدیمی من از فضای مجازی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امشب قلب از خواب قصد دارم آخرین تیر را در قلبم فرو کنم و آقای ح را از اینستاگرام آنفالو و ریمو کنم. کار بسیار سختی برای من است، بسیار بسیار سخت. دقیقا شبیه این است که خودم را در معرض تیر تیزی قرار بدهم و خودخواسته بگویم بله عزیزم بفرما در قلبم فرو برو! این کار را راستش از این جهت می‌کنم که دیروز فاط ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سه روزه طپش قلب غیرعادی دارم. رییسم تو ساعات غیرکاری بهم زنگ میزنه، وویس میفرسته یا پیام میده و چون آدم هولی هم هست حس بدی بهم میده. نیاز دارم ساعت کاریم که تموم میشه با کار در ارتباط نباشم که روانم استراحت کنه. اما این آدم حتی برای کار غیرضروری هم اون ساعت مزاحمم میشه. جواب. نمیدم بهش برمیخوره و دع ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دیگه گمونم باید چند سالی منتظر بمونم همه رفتنیا برن، بعد من و ماهایی که موندیم از بین خودمون انتخابمون رو بکنیم. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

این چند روز دختر خانه‌داری شده‌بودم. این از من بعید است. من هیج وقت از خانه‌داری خوشم نمی‌آمده است. یخچال را تمیز کردم. آشپزخانه را تکاندم و شستم و حتی کل خانه را جارو زدم. اتاقم را تماماً جمع کردم. هر گاه به این درجه از جمع کردن میرسم از یک محله دلتنگی عبور می‌کنم. انگار با تمیز کردن، خودم را هم تم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

موقعیت: در حال گذر از برهه‌ی حساس " خب الآن چه غلطی کنم با این زندگی". ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

خوشحال نیستم. امروز حس کردم آدمها باز دارن حرومم میکنن. من یبار حروم شدم توسط الف. عشقمو، وقتمو، جونترین ورژنمو به فنا داد. امروز وقتی ساعت کاریم تموم شده بود زیادی درگیر کار شدم. مدام تماس،... حس کردم زیاد ازم استفاده کردن بدون اینکه قدرم و بدونن. چ خواست بعد از کارم برم پیشش. رفتم و بیشتر راحتی او ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

موفق شدم نروم. با میم و برادرم و خواهرهای میم و پسرهام و خواهرشون نرفتم. اما از همان اول که گفتم نمی روم همکارهام گفتند تو میری، زینت خانوم هم توی آشپزخونه که بهش خبر دادم نمی رم گفت تو میری....یکی دیگه هم توی درونیتام می گفت تو میری  برای اینکه به همه شون ثابت کنم چقدر روشنفکرم و چقدر جوگیر بشو نیس ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

1.نفس علاقه زیادی به آب بازی یا به قول خودش آبوسی داره.تا اسم حمام میاد با خوشحالی میپره پشت در و تلاش میکنه لباساشو دربیاره! حتی وقتی تو صحبتای روزانه اسم حمام میاد، مثلا دارم به نهال یا نبات میگم امروز باید برین، این سریع میپره جلو در حمام لخت میشه‍♀ بچه ها قبلا نوبتی میبردنش الان کسی زیر بارش نمی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

یک هفته نبودنم را بسیار دوست داشتم. نبودنم را به خودم یادآور شدم. مهم‌ترین چیزی که در این هفته فهمیدم این است که آدمی باید روابط بسازد و خودش را در یک رابطه محدود نسازد. تولدم را دوست داشتم و راستش فکر می‌کردم حالا که از یک رابطه دوست داشتنی بیرون آمده‌ام شاید تولدم کمی برایم غم‌انگیز باشد. این گونه ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید