چند روز پیش بعد از مدتها سینما رفتم و فیلم آقای زالو، ساخته مهران احمدی را دیدم. با توجه به فیلمهای کمدی چند سال اخیر ایران بدون انتظار خاصی روی صندلی سینما نشستم.پرونده فیلم برای من در حدود بیست دقیقه اول کاملا بسته شد و میتوانستم بدون داشتن علم پیشگویی آخر داستان را حدس بزنم.موضوع خوبی برای دا ...
#فکرهای_یک_صدابردارشغل من با پیشبینی آینده ارتباط دارد. باید اتفاقهای احتمالی که در صحنه مستند رخ میدهد را پیشبینی کنم و بر اساسش خودم و ابزارم را آماده کنم. معمولن تو آخرین نفری و باید با فکرهای دیگران همراه شوی. این فرآیند برای من معمولن تبدیل به وسواس فکری میشود. مدام از آدمها میپرسم قرار ...
آقای زالو به کارگردانی مهران احمدی گفتمانِ غیرِسینمایی بر سرِ نوستالژیهایی از سینمای ایران است که در بیجهتگوییِ خود گُمشده. سینمایی که میبینید به تنهایی حرفی برای گُفتن ندارد و با تکیه بر کلیشههای دمِدستی سعی در عقبنماندن از گیشهْ به نامِ این سینمای کم جون میکند. این زالو با مَکیدنِ نوستالژ ...
Forwarded From یک حبه ابریه جایی اواخر رمانِ "فرانی و زویی"، زویی به خواهرش فرانی میگه: برات مهم نباشه که مردم در مورد بازی که میکنی چه فکری میکنن. تو برای اون خانم چاقه خوب بازی کن.در حقیقت "خانم چاقه" یک شخصیت مجازیه که وجود نداره. خواهر برادرای خانواده گِلَس یاد گرفتن کارها رو به بهترین نحو ان ...
عجب هفتهی بینظیری بود، نه از لحاظ عمل به برنامه، که البته از اون لحاظ هم بررسی کنم بینظیر بود. کل این هفته درگیر کلاسهای بازآموزی خلبانی بودم، رسما ۱۶ ساعت نشستم سر کلاس، واقعا کلاسهای مفید و جذابی بودن. پروپوزال دانشگاه رو نوشتم، دو […] ...
موضوع : خرد خواستم پستی با موضوع خرد بنویسم یا بگم بنظر شما کی خردمنده و.. گفتم بذار یه داستان واقعی تکان دهنده بنویسم که ارزشی هم داشته باشه... یه خانواده موفق می شناختم وضع مالی خوبی داشتن خونه و ماشین خوب به راه بود گردش مالی خوب و اوضاع کسب وکارشون خوب بود چک های مبلغ بالا می نوشت به موقع پاس می ...
بلاخره اتاق تمیز شد. تکتک سلولام درد میکنه. با خواهرم همهی اتاق رو سابیدیم و دو تا کارگرم اوردیم وسایل رو انداخت بیرون. خواهرم خیلی زحمت کشید، نمیدونم چطوری ولی یک جایی باید بتونم این محبت زیادش رو جبران کنم. البته کل پروسهی تمیز کردن فان بود و سر به سرش میذاشتم. خواهرم برای کارهای خونه خودش کمکی ...
میان سالی خیلی میانه است. نه اونقدر ها متواضع و نرمی که کمرت خم بشه جلوی مادرشوهر و استاد و رئیس و طلبکار و هر کی که بهش مدیونی نه اونقدرها مغرور و شق و رق راه میری و سینه سپر می کنی و پیش به سوی آرزوهات می تازی بعد چهل سالگی دلت می خواد تا در اوجی بری از این دنیا...دوست نداری یکی یکی دستگاههای بدن ...
از آخرین باری که عضوی از یک پروژه بزرگ بودم، جزئی از یک نقشه واضح بودم، عضو مهمی از یک اکیپ دوستی بودم، متعلق و متعهد به یه مکان بودم، مسئول پیش بردن یک برنامه بودم، سالهاست که میگذره و من سالهاست احساس خوشحالی نمیکنم. ...
(مهدیار): تفاوت همین جاست... که ملیگرای اروپایی خود را نژاد برتر و دیگری را لایق مرگ میداند؛ ولی ملیگرای ایرانی، همه را انسان و لایق #زندگی میداند. تفاوت در «کورُش» است... (به مناسبت سا ...