تو زندانی هستی و حکم‌ت اعدام است. می‌دانی که جرمی مرتکب نشده‌ای و تو را به‌خاطر اعمال اجدادت در گذشته زندانی کرده‌اند و حکم اعدام برا‌یت صادر کرده‌اند؛ با خودت همیشه فکر می‌کنی این چه منطق و عدالتی است؟!مدام برایت دادگاه برگزار می‌کنند. مثلث تو و وکیل تسخیری و دادستان مانند مثلث برمودا رهایت نمی‌کنن ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چند روز پیش بعد از مدت‌ها سینما رفتم و فیلم آقای زالو، ساخته مهران احمدی را دیدم. با توجه به فیلم‌های کمدی چند سال اخیر ایران بدون انتظار خاصی روی صندلی سینما نشستم.پرونده فیلم برای من در حدود بیست دقیقه اول کاملا بسته شد و می‌توانستم بدون داشتن علم پیش‌گویی آخر داستان را حدس بزنم.موضوع خوبی برای دا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

مد شده بود همه دماغ‌هایشان را عمل می‌کردند. دکتر به او پیشنهاد کرد او هم دماغ درازش را عمل کند. او هم عمل کرد ولی بعد از آن از گرسنگی مرد! از آن روز دیگر صداهای تق‌تق نوک دارکوب روی درخت حیاط، جراح زیبایی را اذیت نکرد. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

همسرم باید درآمدش خیلی زیاد باشه.همسرم فقط مجازه که ۴ روز تو هفته اون‌م روزی ۳ ساعت کار کنه.همسرم باید مابقی زمان‌های غیرکاری‌ش رو فقط صرف من کنه.همسرم نباید شغلی داشته باشه که توش ماموریت بیرون از شهر داشته باشه.همسرم نباید به جمع و مهمونی‌هایی بره که امکان بردن من نباشه.همسرم به‌هیچ عنوان در هیچ‌و ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

توی تاکسی داشت با خودش فکر می‌کرد. چرا آن‌وقت صبح باید بیدار شود؟ یک ساعت دیرتر چه اشکالی داشت؟ چرا اول مهر باید شروع مدرسه‌ باشد؟ مثلا یک اردیبهشت باشد، چه فرقی دارد؟ گوش‌ش داشت از شنیدن غرهای راننده تاکسی کر می‌شد. سنی نداشت ولی از این نوع حرف‌ها زیاد شنیده بود.  راستی چرا راننده‌های تاکسی هیچ‌وقت ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

قلبش دیگر با هیجان نمی‌زد. حتی از شب قبلش هم هیجانی برایش نداشت. مثل یک اتفاق عادی، یک اتفاق روزمره. مثل بیرون‌رفتن از خانه برای خرید یک ماست!حتی حوصله اتوکردن پیراهن چهارخانه‌اش را نداشت، تی‌شرتی دم دستی برداشت و پوشید. بین زدن ریش و گذاشتن ته‌ریش مانده بود که آدم آن طرف آینه گفت ولش کن همین خوب اس ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

همیشه اعتقاد داشتم که هیچ اتفاقی مسبب‌ش یک عامل نمی‌تونه باشه. یعنی چی؟  ی بیمار سرطانی رو در نظر بگیر. چرا سرطان گرفته؟ چون سیگار کشیده؟ خب خیلیا سیگار می‌کشن ولی سرطان نمی‌گیرن! و عوامل دیگه. به همین خاطر ما نمی‌تونیم بیماری سرطان رو فقط به یه عامل ربط بدیم. قطعا اون شخص تحت تاثیر همزمان چند عامل ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

نمی‌دونم ایران چرا این‌شکلی شده؟ همه از بحرانای روانی زیاد رنج می‌برن و نمی‌شه با کسی ارتباط سالمی گرفت. واقعا ریشه این مشکلات چیه؟ یعنی می‌تونیم ریشه رو به مشکلات مملکت و اقتصادی محدود بدونیم یا عوامل دیگه‌ای هم دخیل هستن؟ هرچی هست که فاجعه زبونه کشیده! هر آدمی رو که می‌بینی انگار یه روانی تو تیمار ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دیدی همه اشتباه می‌کردن؟ تو مرد بودی، خیلی هم مرد بودی.می‌دونم تو چه وضعیتی تونستی با همه بجنگی و ایران تیکه‌تیکه‌شده رو متحد کنی و شاه بشی و بر ایران بزرگ حکومت کنی. تو وضعیتی که هیچ‌کس تو رو حتی آدم هم‌ حساب نکرد. می‌گفتن آدم خواجه حتی حق حیات نداره، شاه بشه؟! خانما هم نمی‌تونن شاه بشن، تو بشی؟تما ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

با سردرد بدی از خواب می‌پری. ساعت‌ت عدد ۲ را نشان می‌دهد اما خورشید را می‌بینی که کنار کوه است! یعنی خورشید خواب‌مانده یا زودتر آمده سر کار؟ با موهای درهم‌آشفته و پریشان‌حالی از تخت خودت را می‌کَنی. روی تن‌ت آثار کتک‌خوردن و مشت‌ومالی حسابی توسط بردگان آفریقایی حس می‌کنی. طبق عادتِ هر روزِ بعد از بی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید