تو این دو سال، تو وبلاگم یازده بار راجع به آزمون اصلح مطلب نوشتم و این دوازدهمین و احتمالاً آخرین مطلبه. آموزشوپروش به ماها که دانشگاه فرهنگیان درس نخوندیم و با آزمون استخدامی معلم شدیم میگه ماده ۲۸ای. طبق مادهٔ ۲۸ اساسنامهٔ دانشگاه فرهنگیان، اگر این دانشگاه نتونه برای آموزشوپرورش نیروی کافی تأمی ...
10 سال دیگه، چیزی به عنوان بارداری خانم ها وجود نخواهد داشت بچه کاملا در آزمایشگاه کشت میشه به نسبت سطوح مختلف اجتماعی: حق انتخاب رنگ چشم، قد، ضریب هوشی، جنسیت، تعداد و ... رو خواهید داشت واقعا شما هم ازاین خبر شوکه شدین یا فقط من شدم؟!!! الان که با انواع عمل حراحی خیلی ها شبیه هم شدن ده سال دیگه تص ...
نمی دونم باز قطعی ها شروع شده یا اینجا مشکلی پیش اومده.. ازصبح که بیدار شدم برق نبود تا 20 دقیقه پیش اومد چشمم بدجور در اومده ☹️ اما ادامه میدم.🌱 ...
دیروز من بعد از اینکه از سرکار اومدمو یه ذره خونه رو مرتب کردم دوش گرفتم آماده شدم و حسابی تیپ زدم با شاهین و احسان و مهناز رفتیم تئاتر کتابخانه نیمه شب ، تهرون ، خیابون سهروردی. خیییییلی تئاترشو دوست داشتم مخصوصا ب خاطر اینکه کتابشو خونده بودم و اینکه موضوع کتاب جدی و کمی غم انگیز بود اما اینا خلا ...
بسم الله دیروز خوب بود هم خواب بعد از ظهر پسر به موقع بود همه زمان خواب شبش.. کاملا منطقی و درست بود متخصصین خواب میگن ساعت رشد بچه بین ۷ شب تا ۳ شبه ، از نظر دینی هم همینه، از بعد عشا تا نزدیک های اذان صبح وقته استراحته، ولی ساعت بدن پسر روی ساعت ۹ شب تنظیم شده...که البته از نظر خودم خوبه دیشب خواس ...
واقعا آخرین چیزی که الان احتیاج دارم این است که خودم بنشینم و خودم را دادگاهی کنم که چرا فکر کردی می توانی در فروشگاهی که اسمش سبد است،سبد بخری؟اما،وجدانا نباید بین اسم فروشگاهها و محصولاتی که عرضه می کنند یک ارتباط هرچند پرت و پلا وجود داشته باشد؟ مثل مگر می شود رفت قصابی و درخواست گوشت کرد و نداشت ...
قصهی دومهشتاد و هشتقصهی دوم «کتاب تراژدی» یک داستان کموبیش واقعی است؛ ماجراهای یک کارگردان گمنام و حوادثی نامتعارف که در سینما و زندگی تجربه کرده. اگر به سینما، ماجراجویی و البته تاریخ معاصر علاقه دارید «هشتادوهشت» را بشنوید.اپیزود دوم در کستباکسhttps://castbox.fm/app/castbox/player/id5357106/id ...
از چندین سال پیش، وقتی زیبایی میدیدم، غمگین میشدم. آدم زیبا، منظرهی زیبا، شعر زیبا. هنوزم همونم. یه وقتایی حجم این غم زیاد میشه. این روزها جلسهی شعر زیاد میرم. خوبی بارسلونا اینه که هر روز یه گزینه برای رفتن به جلسه هست، بس که شاعر و خواننده زیادن اینجا. دارم دوستی تشکیل میدم با آدمها و ای ...
راستش من گم شدم و دارم سعی میکنم خودمو پیدا کنم دلمردگی های زیادی دارم که دلم نمیخوادشون نمیدونم چرا هر چی سنم میره بالا حسادت و مقایسم بیشتر میشه چیزی که واقعا تو بیست سالگیم خیلی خیلی کم بود! این روزا خیلی فکر میکنم به تصمیم هایی که میخوام بگیرم، مثلا اومدن بیرون از کارم، دکترا خوندن، ازدواج ، یاد ...
امروز صبح از خواب بیدار شدیم، با خودم گفتم بهترین جا برای شروع میدون آزادی هست، با هم رفتیم به سمت میدون، یک دوری دور میدون زدم، ماشین رو گذاشتم پارکینگ و با هم رفتیم وسط میدون، هیچ کس فکرش رو نمیکردیم بریم داخل برج، […] ...