Forwarded From تهرانه خانمدوستش داشتم. مثل پیراهنی که مرگش در آن اتفاق افتاده بود. مثل شنیدن صدای مسواک زدن کسی در خانه‌ای که تنها زندگی میکنی. شبیه انتهای باغ فردوس، مثل شعری که میگفت :وقتی همه مرا به کوبیدن درهایی که می بستم می شناختند، من دستم را برای بسته شدن درب خانه‌ی تو لای در گذاشتم. مثل دیو ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

این ترم خیلی سنگینه، به یه جنگ دیگه نیاز دارم. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

بعد دریافت حکم تعدیل نیرو، فرصت قبول فوری یا شکایت نزد دادگاه کار داشتم. زیبایی ماجرا اینجا بود که خودم از چندین ماه پیشش داشتم بی سرو صدا دنبال کار دیگری می‌گشتم و حالا با این حکم و آفر تپل پشت این تعدیل نیرو برای اینکه نکشانمشان دادگاه، واقعا راضی به اینهمه زحمت نبودیم.رییس رییسم، اینبار دیگر از ش ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

از صبح درگیراینم خودمو برای موضوعی قانع کنم ( شاید بعدا بیشتر توضیح دادم موضوع چی بود) ولی انواع صدا های ترس درونی فعال میشن اگه اینطوری که می خوای پیش نرود چی؟ اگه نشد چی؟ اگه... آخرش اینطوری خودمو راضی کردم که خب تو معامله کن با بالاسریت ببین اگه نتیجه نداد به حرف اون صدا نگرانه گوش بده.. درست درح ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

و من هیچ وقت متوجه نشدم چه مشکلی با این نسل دارن؟نسلی که هر چی نسلای قبل‌تر نداشتن رو داره (جسارتِ ریسک‌پذیری و پرسشگری، حق‌خواهی، شور، تاثیرگذاری و...) و در یک کلمه: «خودشه» و تلاش نمی‌کنه ادا در بیاره، چی‌اش ترسناکه؟(@mahdiyartian) ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

به حرف تراپیستم گوش میکنم و در حال تجربه‌های جدید هر چند کوچیک‌ام. مثلا به جای موسیقی گوش دادن، آرشیو گل‌ها رو پیدا کردم: https://www.golha.co.uk/ و اینو گوش میکنم. بعضی وقتا میگم اگر دست به چنین تجربه‌ای نمیزدم، بعضی حس‌ها، بعضی صداها رو هیچوقت نمیشنیدم یعنی؟! چه خوب شد که تجربه کردم... و از طرفی د ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

صبح گفت واسش سخته نباشم پیشش دیگه. یک هفته هر روز و هر شب کنار هم بودیم. من فکر کردم اوکیم اما یهو یه چیز ساده خیلی ناراحتم کرد، باهاش قهر کردم، بغضی شدم، ازش فاصله گرفتم. میخواستم ازش بخوام که پیام هاش و با اون ادم هم بهم نشون بده. مطمئن نبودم کار درستیه یا نه. یا اصلا هدفم چیه. جلوی خودمو گرفتم. ا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

هزار سالم بگذره باز هیچ جوره نمیتونم با سوزن بی حسی دندونپزشکی کنار بیام چرا اینقدر این وحشتناکه:/ پ.ن. درد میکنه:( - حس میکنم لبم کِش آورده ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

صدای زنگ موبایلش که در جیب مانتوی خاکستری می‌لرزید، مثل نیشتری بود بر لحظه‌ای که داشت به خیابان خیره می‌شد. پیام بود. از طرف همان مدیری که دیروز وعده داده بود: ـ رزومه‌ت عالیه. دنبال یه نفر دقیق و بااخلاق مثل تو می‌گردیم. ولی حالا فقط یک جمله نوشته بود: ـ متأسفیم، فرد دیگری انتخاب شد. سمانه لبخند زد ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

متنفرم از این مردم. وقتی که دلشون بخواد رشته پزشکی رو به خاطر خودکشی رزیدنتها و درآمد کمش بی ارزش بدونن، با هوش مصنوعی مقایسه کنن با هرر چیز چرندی که به مغز های کوچیکشون می رسه مقایسه می کنن و حرف های بی ارزش می زنن. البته شاید من رو مسخره کنن و بگن "ترمکککک" تو الان تازه قبول شدی و جوگیری در حالی ک ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید