مگر زخم هم دوست‌داشتنی می‌شود؟ بله اگر نشان دهنده‌ی چیزی باشد، یا معنایی داشته باشد.مطمئن نیستم که زخم باقی مانده از عملِ من، با آن بخیه‌های نایلونی چه معنایی دارد. اما در حالت ناهوشیار بعد از عمل که بودم، اولین چیزی که گفتم این بود: «I did it» (من انجامش دادم)برای خودم هم جالب است، انگار این همه زب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

جورنشسته‌ام درباره‌ی جور بنویسم. درباره‌ی جور بیت شعری از سعدی به ذهنم می‌رسد که می‌گوید:سعدی چو جورش می‌بری نزدیک او دیگر نروای بی‌بصر من می‌روم؟ او می‌کشد قلاب رالابد اینجا معنی جور همان جفایی است که معشوقه در حق عاشق دارد. چیزی شبیه همه‌ی آن ستم‌ها که عاشق می‌بیند و به خود بدوبیراه می‌گوید تا دیگ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

از شرکت ال جی زنگ زدن که ماشین لباسشویی تون نیاز به سرویس داره . معمولا هر سال زنگ می زنند . در کل عادت خوبیه اما ، ، ، گفتن الان تو تخفیف هستیم میان تمام شیلنگ ها رو بررسی می کنن همه رو می شورن جرم گیری می کنن هزینه ایاب و ذهاب هم نداره فقط میشه 470 هزارتومن . چه زمانی براتون مناسب تره ؟ هماهنگ کنم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

این متن صرفا از روی علاقه نوشته شده و ادامه دار خواهد بود. همیشه ساخت یک اساسین کرید با محوریت ایران رویای همه ی گیمر ها به ویژه گیمر های ایرانی بوده است. از آنجا که من هم یکی از طرفداران متعصب این اثر بوده ام حالا از قدرت نویسندگی خودم بهره برده و اثری قابل تعمل خلق کردم که با روایت یک دوره ی تاریخ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهینم ندهی به کشت من آب به این و آن دهیجان منی و یار من دولت پایدار منباغ من و بهار من باغ مرا خزان دهییا جهت ستیز من یا جهت گریز منوقت نبات ریز من وعده و امتحان دهیاز عشق می‌گوید و معشوق. مولانا را می‌گویم. جنسِ عشقِ مولانا و معشوقش همان جنس عشق بقیه‌‌ی عارفان است. شاع ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

گروه تحقیقاتی شادی جدیدسال ۱۴۰۳ هم به خط پایان رسید... اما چرا پایان؟ما به اینجا که رسیدیم، فقط تموم نکردیم... ما زنده موندیم، جنگیدیم، افتادیم، بلند شدیم، خندیدیم، اشک ریختیم، و هنوز اینجاییم. این پایان، چیزی برای جشن گرفتن داره.جشن برای خستگی‌هایی که به جون خریدیم.جشن برای اشک‌هایی که پاک کردیم.جش ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

شب چهارم:والدوقتی که به دنیا اومد یه دستگاه هشدار بچه تو اتاقش گذاشتیم که ارتباط مستقیم با گوشی ما توی اتاق خوابمون داشت.شب اول بچه خیلی زود تر از وقتی که انتظار می رفت بیدار شد و گریه کرد. ساعت 2 شب ما رو از خواب بیدار کرد رفتم سراغش و در حالی که داشت خوابم می برد و چرت می زدم حرکتش میدادم تا بخواب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

روستای ابا و اجدادی آنها انقدر دور بود که اگر کسی از انها اصلیتشان را می پرسید با اسم عجیب روستایشان مواجه می شد و سپس می گفت هرگز اسمی حتی شبیه به این اسم را نشنیده است.روستایی که بین مسیر دو شهر واقع شده بود. انها هرگز هوس رفتن به روستای ابا و اجدادیشان به سرشان نمی زد ولی ان روز به خاطر یک مهمانی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چه احساسی در من هست که فکر می‌کنم در مردمان امروز رایج است؟از صبح در حال کاویدنم. به احساساتم توجه کردم ببینم پاسخ این سوال را می‌خواهم چه بدهم‌. طیف گسترده‌ای از احساسات مختلف و متفاوت را امروز تجربه کرده‌ام. احساس شادی و شعف، حیرت، ملال، اعتماد، انتظار، انزجار، نگرانی و ... . همه اینها در یک روز. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

جادوگر زیر دوش ایستاده بود. همیشه شنیده بود اب می توانست ذهنش را روشن تر از اوقات دیگر کند. حالا که ازدواج کرده بود با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کرد.بی توجهی همسرش او را می آزرد و همین اضطراب حتی ترس های دوران کودکی اش را هم بیدار کرده بودند.وقتی که تنها یک دختر بچه بود آن حمام قدیمی شان درست ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید