80 روز تا انتشار رسمی رمانروز سوم در هفته روز چندان به خصوصی نبود. دوباره مهمانان آمریکایی خوردند و خوابیدند و فیلم تماشا کردند کاظم هم کم کم داشت شاکی می شد چون انتظار نداشت مهمانان فرنگی اش چنین تن پروری کنند. برایش هم قابل درک نبود که چند دکتر که از طرف یک کمپانی بزرگ داروسازی به اینجا آمده باشند ...
اگه از دیجی کالا اینترنتی خرید کرده باشید می دونید که یک کد تحویل براتون پیامک میشه و موقع تحویل بسته باید اون کد رو به مامور اعلام کنید تا بسته تون رو تحویل بگیرید ، و اگر هم اون کد رو نداشته باشید بسته برمی گرده به شرکت و شما باید دوباره درخواست بدین و داستان و این حرفا ، ، به تازگی من از دیجی کال ...
من از آن دسته بچههايى بودم كه چون پايم را از توى گليم تابستان چند وجب بيشتر داخل پاييز دراز كرده بودم، در ٦ سالگى به مدرسه راهم نمىدادند. مىگفتند بايد بروى و به تقاص آن چند روز، چند صد روز ديگر صبر كنى. اما خب پدر و مادرم خيلى دلشان با اين قضيه صاف نبود. براى همين هم شانسشان را (و شايد در اصل شان ...
تغییر چه خوب و چه بد همیشه یه مقدار چالش داره. اگه مثل من کمالگرایی و اضطراب هم داشته باشین، چی بگم؟ خدا به دادتون برسه! ولی آیا راهی نیست که تغییراتِ خواسته و ناخواسته زندگی برامون راحتتر باشه؟پنج روز پیش مجبور شدیم اسباب کشی کنیم. جمع کردن وسایلم و دوباره چیدن، مشکلات خونه، بهم ریختگی و گمشدن وسا ...
تهیه شده توسط گروه تحقیقاتی شادی جدیدهیچکس جهان رو مثل تو نمیبینه. این یکی از هدیههای توست. تو حکمت منحصر به فردی داری، ایدههای منحصر به فردی داری و درک منحصر به فردی از دنیای اطرافت داری.در عین حال، دیدگاه هر فرد همیشه محدوده و نمیشه همه جوانب دنیا رو درک کرد. خیلی چیزا هست که نمیتونیم ببینیم ...
83 روز تا انتشار رسمی غدهپتو را که از روی مادربزرگ کشید بوی نامطبوعی به صورت کاظم زد. دستش را روی بینی اش گذاشت. حالا چهره ی مادربزرگ نحیف تر از وقتی شده بود که زنده بود. سفیدی چشمانش زرد شده بودند و سیاهی اش هم به سفیدی می گرایید. دهانش همچنان باز مانده بود و مگس های بسیاری وارد دهانش می شدند و خا ...
تقریبا ۴۵ سالی رو داشت. در اومد گفت بهت نمیاد به کسی ظلم کرده باشی؟؟ مکث کردم. تو چشماش نگاه کردم. گفتم من به خودم خیلی ظلم کردم. اومده بود همزن خونهشون رو تعمیر کنه. فردا شب، شب یلدا بود. گفت بچهها میخوان کیک بپزن، نیازش دارن.یه چیزی که درباره مغازه تعمیر لوازم خونگی دوست دارم، کوچیک بودن ابزاره ...
"كيم نامجون"، ترانهسرایی کرهای، چند روز پيش متن يكى از نامههايش را كه برای دوستش فرستاده بود منتشر كرد و زير آن نوشت كه "بياييد در اين زمستان با دوستانمان نامه رد و بدل كنيم". من هم انگار كه نامهنگارِ درونم سالها توی كما رفته باشد، يكدفعه چشمش به جمال جهان روشن شد و به هوش آمد. ماسك اكسيژنش ر ...
دو هفته هست که همسرم رفته عمان ، روز سوم یا چهارم بمن گفت که برام یک بسته ایرانسل بخر که کارامو انجام بدم .من هم بسته ای مخصوص کشور عمان از ایرانسل خریدم و دو سه ساعت کار کرد ، دو روز بعد یکدفعه قطع شد ! در حالیکه تو حسابش نشون می داد که از ایرانسل هم مبلغی طلبکاره ! من بابت قطع شدن خط ش زنگ زدم به ...
زندگی دلخواه شما چگونه است؟ زندگی دلخواه من، زندگیِ همسو (همسوییِ مطلق) با ارزشها و باورهایم است، آنوقتی که بین حرف و عملم هیچ فاصلهای نباشد.همین دو قید کافیست. شاید بشود ادغامشان کرد یا شاید اصلا یکی باشند. چه ساده به نظر میرسد. نه؟ اما چقدر دورم. گمان من این است که آدمی وقتی از پس این دو قید ...