دراماتورژ به کارگردانی مسعود نریمانی و نویسندگی سهند خیرآبادی که تا 30 آبان در تالارهنر اصفهان بهروی صحنه میرود، کوششی است در راستای نقدِ خود و نقدِ کُلِّ تئاتر اصفهان که نباید بینتیجه بماند. من صراحتاً عرض میکنم که همه عزیزانی که اسمشان در نمایش بُرده شد اگر حرفی دارند باید روی صحنه بزنند نه آن ...
آقای نادری به جان خودم قسم میخورم تا دیروز هیچ از این حادثه دلخراش نمیدانستم ، باور بفرمایید از زمانی که از دهان شما موضوع را ملتفت شدم هاج و واج تنها در خیابنها مثل انسانهای بی هدف دارم مچرخم و فقط میخواهم زودتر شب شود و بخوابم ، همین دیروز بود تشریفش را آورده بود مغازه امان ظاهرش هم مثل همیشه ژولی ...
بالاخره همان چیزی که همیشه ازش میترسیدم اتفاق افتاد. بله من از سرویس مدرسه جا ماندم. یعنی بهتر است بگویم آن بیمعرفتها من را پشت سر خودشان جا گذاشتند. از فکر اینکه خانم رمضانی و همسرویسیهایم فراموشم کرده باشند، قلبم درد گرفت. یادم میآید که حتی آسمان هم دلش، درست مثل دل خودم، گرفته بود. آخر هوا ...
خونه تاریکههمه خوابن و من از خستگی زیاد خوابم نمیبره. چشمامو روی هم میزارم و از زیر سرم صدا میاد. انگار یکی صندلی رو روی زمین میکشه. خونه تاریکه و نور گوشی کمی دورم رو روشن میکنه. انگار یکی از توی تاریکی داره بهم نگاه میکنه.شاید خوابم میبره اما حس نگاه خیره ی روم اجازه نمیده. حس میکنم یکی الان به سم ...
گورآبه به کارگردانی کوروش عنایتی یک نمایش دستوپا شکسته از شهر قصّهها است. عنایتی که بازیِ تأمل برانگیزی در «راه باریک پشت کوه» محمدحسین سطانی، ایفا کرد اکنون در جایگاهِ مؤلف نویدِ آیندهای درخشان را به علاقهمندان این عرصه میدهد. اولین مواجهه من با متن نوستالژیهایی بود از ادبیات که برایم یادآوری ...
الف سماور را روشن کرد و لیوانی چای برداشت. سپس به بالکن کوچک خانه رفت، جایی که خرت و پرتها — صندلی، پیاز و سیبزمینی — کنار هم تلنبار شده بودند. صبح های پاییز آفتابی نیمه گرم بر گوشه بالکن میتابید و چای خوردن را با نظاره بر تصویر مقابل که بام خانه ها و چند درخت بزرگ آنطرف تر و چندین کوه و کبوتر بود ...
خوب یادم میاد سال 1402 بود ، تیرماه بود و خرما پزون ! مدتی بود که ماشین مون جوش میاورد و هر تعمیرگاهی که می بردیم متوجه نمی شدن چشه ! ! آخه فن ها درست کار می کردند و انگار همه چیز سالم بود ولی ماشین از یک حد مسافتی که بیشتر راه می رفت جوش میاورد ! از قضا تو همین هاگیر واگیر همسرم برای ماموریت رفت شه ...
چقدر شعر های سهراب خوب هستن، هر بار که شعری از سهراب میخونم انگار زنده ترین تصاویر جهان رو میبینم تصاویری پاک ، صادق و زیبا . انگار که دارم درباره خونه ای قدیمی با یه حوض فیروزه ای و حیاطی بزرگ و سبز میخونم که یکی کنارش نشسته و داره شعر میگه یا کلبه ای وسط یک مزرعه داخل آبادی و یک شب تاریک که یه نفر ...
خطر اسپویل 📢( در حقیقت فیلم خیلی قابل اسپویل نیست اما اگر میخواید روند داستانی رو برای اولین بار ببینید بهتره که ابتدا فیلم رو تماشا کنید بعد این یادداشت رو بخونید😁 )فیلم perfect days انقلابی نه در سیاست بلکه در نگرش و زیر سوال بردن جهان برای مردمی ست که زندگی را نه به مثابه زیستن بلکه تنها برای صرف ...
حرف تمام انسانها آن است که باید رنج را انکار کنی ، این را در تک تک کلاماتشان میتوان یافت ، در حالی که رنج انکار شدنی نیست بلکه پرستیدنیست رنج را باید سجده کرد چرا که عدمش ضدیت زندگیست و تماما خلاف تمام اصول انسانی و اخلاقیست ، انسان های قوی به اشتباه کسانی نامیده میشوند که رنج را به زباله دان انداخت ...