خونه تاریکههمه خوابن و من از خستگی زیاد خوابم نمیبره. چشمامو روی هم میزارم و از زیر سرم صدا میاد. انگار یکی صندلی رو روی زمین میکشه. خونه تاریکه و نور گوشی کمی دورم رو روشن میکنه. انگار یکی از توی تاریکی داره بهم نگاه میکنه.شاید خوابم میبره اما حس نگاه خیره ی روم اجازه نمیده. حس میکنم یکی الان به سم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چخبرابیاین حرف بزنیم. خوش میگذره؟ مماختون چاقه؟ زندگی و ایام به کامه؟ هوم؟این چند وقت رو بخوام بگم، با توجه ب پست قبلی، تونستم اوضاع رو یکم اروم کنم ک سمت کارای بد بد نرم. نمیرفتمم اما وقتی مشکل رو حل میکردم ب خودم میگم کاشکی راه درست این نبود‌. کاشکی درستش ک حل شدنش از این طریق نبود. دوست دارم مجبو ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چطوری بگم،‌ولی فقط اینقدر 🤌🏻 اینقدر دیگه تا نون حروم فاصله دارم. خودتون‌گرفتید دیگه؟ 😂😂😂😂یعنی هر چییییییی، هر کااااااااااااااااااااااااااری میکنم تهش بومممم. پوچه. سردرد شدید😂😂خوابم میاد زیاد بخاطر فکر زیاد. اینقدر مغزم خاموشه که ظهر نشستم توی گوشی، دقت کنید توی گوشی، سرچ کردم و اون قسمتی ک یوسف پدر ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

بیاین برگ ریزون ترین چیز بلوبری رو نشونتون بدم😂😂😂😂😂دفترچهه خاطرات کلااااااس اولمممممممم. باورتون میشه؟!؟!؟!؟!؟! دفترچه خاطرات کلاس اولممممم‌همیشه داشتمش و مثلا هرزگاهی میخوندمش و ب خودم میخندیدم. امروز اینجوری شدم ک چرا برای شما نزارمششششش.کلی غلط املایی دارم و دوستان من کلاس اول بودم‌. مربوط ب سال ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

ی چیزی بگممن ادم خیلی پر از اعتماد بنفس و عزت نفسی نیستم. حس میکنم هستماا ولی فقط توی دایره ی خودم.با ادما اروم حرف میزنم. همیشه مراقبم کسی اذیت نشه و خب با توجه ب نوشته های قبلیم میدونید ک چقدر توی تنهاییم عشق میکنم.توی دوران مدرسه ام، از خودم لذت نمیبردم.الان که به اون روزا فکر میکنم از خودم خیلی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

منو یادتونه هنوز؟؟؟؟فعک نکنم. ولی خب😂این روزا عادی میگذره. نمیدونم. الان دارم اهنگ گندم گون چاووشی رو گوش میدم‌.اخیرا خیلی خیلی سوار مترو میشم. استفاده ازش راحته. توی ترافیک نیستی و زود و زود میاد. توی مترو قبلا که سوار میشدم سعی میکردم خودمو با گوشی سرگرم کنم و همیشه از اول تا آخر مسیر سرم پایین بو ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

مامان اصرار داره که باید ازدواج کرد. باید ازدواج کرد. باید ازدواج کرد.بعد وقتی این‌جمله رو هی ب من میگه همون لحظه با بابام دعواش میشه. چرا؟! سر چیزای کوچیک.نه مامان مقصره نه بابا. آدم مناسب هم نیستن.مامان یه شوهر ادبیاتی بهش میخورد‌. یکی که کتاب شعرش رو با خودش همه جا ببره، ب قصه های مامان گوش بده‌. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

میگفت نبات رو میزاره گوشه ی دهنش، سرشو میبره کنار شیر آب، آب خنک رو باز میکنه و دهنشو میگیره زیرش.آب خنک از کنار نبات رد میشه، چطوری میفهمیدیم؟ وقتی ک چشماشو میبست. انگار وسط بهشت کنار نهر عسل بود.انگار ی شربت شیرین تموم نشدنی داشت ک از مزه اش سیر نمیشد.سرشو ک می‌آورد بالا، اروم از ساعدش میکشید روی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دیروز با مامان توی ایوون شوید هایی ک خشک کرده بود رو اسیاب؟ نمیدونم کلمه ی درستش همینه یا نه. آسیاب میکردیم.بوی شوید میخورد زیر بینیم. چوب های گاها تیز و سفت شده ی شوید مچ های دستم رو یکم زخمی کرد. نباید نفس های عمیق میکشیدم چون همه چیز اونجا سبز میشد و بهم می‌ریخت.اون لحظه توی گرمی زیاد، سعی میکردم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

ساعت ۱ و ۳۵ دقیقه هست ک دارم اینو مینویسم. خوابم میاد یکم ولی نه اونقدر. بهتون گفتم چند روز پیش اولین مشت توی صورتم رو توی بوکس خوردم؟ فقط بالا لبم یکم باد کرده و جالب شده بود. شبش هم که اومدم بخوابم متوجه شدم شکمم خیلی درد میکنه ولی همچنان هیجان شدیدی رو حس میکردم. چند وقتی هست میرم بوکس و بهم خوش ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید