Dear Grey, I hate anyone who posts secret comments because I have to delete those comments and they won't be saved. I hate my birthday. It's like something has happened on this day (maybe my birth) and every year on my birthday I feel sad and depressed for no reason. Unworthy and naive are those wor ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

در این مدتی که در این جهنم کار می کنم هر روز چند نفری به تورم می خورند با دو تا وجه مشترک یکی اینکه یک برگه از دادگاه در دستشان است و دوم اینکه به شدت عصبانی هستتد.تا اینکه امروز یکی از آنها عین سگ به من پرید و بعد از فحاشی رفت پیش کسی که فکر می کرد رییس من است اما در واقع بازرس بود‌.بعد از رفتنش با ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

ما امیدی نداریم که باد شکوفه‌های سیب را برای ما به ارمغان بیاورد دانسته‌ایم بدون شکوفه‌های سیب بدون حرمان‌های زودرس می‌توان زندگی کرد هرچه برای ما محبوب شد در یخبندان شب شکست من بر باد نرفتم اما خیابان‌های پاریس باران‌های پاریس آن تلویزیون سیاه و سفید در مدخل مسافرخانه که فیلم رؤیای شیرین رنه کلر را ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

بسم الله امروز خیلی از نظر کاری و مادری روز سختی بود... دوباره زدم زیر گریه... البته اون لحظه ای که از فشار له میشدم گریه نکردم.. وقتی همه چی تمام شد و رسیدم خونه پسر موقع بازی کنترل رو محکم کبوند تو دماغم من یکساعت به بهانه درد گریه کردم... اما این همش بهانه بود من خسته بودم از موازی کاری...در لحظه ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

زنگ زدم به خواهرم از پشت تلفن دیگه جیغ می زد😂 حالا چرا؟ تکلیف دخترش میگفت بنویسه کلاس اول امسال از اون طرف پسرش پاک کن برداشته میگه اجی اشتباه نوشته پاک کنم 😂😂 خواهرش جیغ می زد ماماااان داداش می خواد مشقمو پاک کنه آبجیم میگفت امیررررر برو اونجا بازی کن میخواست گریه کنه از دست این دوتا بچه 😂 جناب دام ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

شب که می‌آمد، من زنده‌تر می‌شدم . در تاریکی دهکده‌ی فراموش‌شده‌، جایی دور از هیاهوی آدم‌ها، ریشه‌هایم قصه‌ها را زمزمه می‌کردند و شاخه‌هایم خواب می‌دیدند . خواب‌هایی با رنگ‌هایی که حتی خورشید نمی‌شناسد. با صداهایی نرم‌تر از باد . هر شب، خواب کسی را می‌دیدم که روزی کنارم نشسته بود؛ خندیده بود یا گریه ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

خیلی بدغلطی کردم با این ارشد خوندنم ... تو روحم... آخه احمق جون تو رو چه به این غلطا ؟؟؟ فردا باید بشینم رفرنس نویسی کنم ... لعنتی ... تازه اگه از رو فیلمایی که دیدم درست فهمیده باشم و دهنم سرویس نشه ... آخه خاک‌تو سرمن ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دیروز فکر میکردم میتونم اما بعد که از بقیه پرسیدم و امروز تست کردم دیدم نمیتونم .. 😔 یک عدد درمانده واقعی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

پر از خشم و کینه بودم حتی چند دقیقه اول مکالممون هم خودت نصف غرامو شنیدی ولی خب آخر مکالمه یه لحظه لبخند از رو لبم نرفت کنار و این همون چیزیه که نمیتونم توضیحش بدم این همون فوت کوزه گریته که باعث شده من نصف عمرمو اسیرت باشم من کنار تو خوشبخت ترینم هرچقدرم که دور باشیم از هم حالا بزار هرکی هرچی میخوا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

قبل از خواب یکهو دلم خواست به یکی از دوست‌های عزیزم بگم اسفندماه بیاد اینجا. حال و هوای اسفندماه رو دوست دارم و دلم خواست توی این دوست داشتن شریک بشه. نمیدونم تا اسفند وضعیت درسی‌م چطور میشه و اصلا موقعیت اومدن داره یا نه ولی دوست داشتم، باشه. حس می‌کنم یه مسافرت خوب میشه. از طرفی حتی در بهترین حالت ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید