از بخت بلندم خانم ارایشگر روزه بود.یعنی شما فک کن که یک خانم با موهای فر کوتاه و رنگ شده ی منحصر بفرد-واقعا منحصر بفرد چون نگه داری آن مدل مو خیلی جانکاه است_ و آرایش بسیار عالی و سر و وضع شیک وکفش هفت-هشت سانتی،نه تنها روزه بود که پنج شنبه گذشته در یک کلاسی شرکت کرده بود و در آنجا فهمیده بود دلیل ...
برانکارد بیارید منو روش بزارید که من خورد وخمیرم همین الان میمیرم. له له لورده هستم یعنی دیروز موتورم روشن شده بود که تا ساعت دو شب یه ریز شستم و تمیز کردم دختر بزرگه که افطاری رو ساعت یک ونیم شب خورد چون خواب بود اون دوتا هم افطاری خوردن خوابیدن همسر هم رفت بیرون برگشت خوابید فقط،من بودم و آشپزخونه ...
در دو روز گذشته به شکل وحشیانهای میلم به شکلات زیاد شده بود. میل که میگویم یک اشتهای بدون کنترل بخوانید. من هم انگشت بر دهان بودم که خدایا چه شده است؟ من مثل سگ از دیابت میترسم و این گونه شکلات نمیخورم، پس این کیست؟ من کجایم؟ تمام قرصهایی که مصرف میکنم را جستجو کردم و عوارضشان را خواندم. هیچ ک ...
میگم من یه پرندهام. تو همین شرایط دیپلم گرفتم، تو همین شرایط لیسانس گرفتم، حالا هم دقیقا تو همین شرایط دارم فوق لیسانس میگیرم. آرزو دارم یه آشیونه داشته باشم که دیگه تو همین شرایط دکترا نخونم. منطق پدر من اینه که خونه بزرگتر میخوام چیکار وقتی بچههام بزرگ شدن و چهار صباح دیگه از این خونه میرن. خونه ...
توی آخرین روز سال، یادم مونده که یه سری چیزا رو بذارم همینجا بمونه. به سال بعدی نره. مثلا نگه داشتن اشیای بی معنی که پر از خاطرات با معنی ان! یا مثلا پروژههای نصفه کاره که باید شیفت دلیت بشن. از پوشه عکسها که نگم برات. فکر کنم یه 10-20 گیگی حذفیات داشته باشم! همه این کارا مونده برای همین یه امروز ...
واسم جالبه که برا هر چی اصرار داشتم به در بسته خوردم. که بعد از اینکه تلاشم به نتیجه نرسید فهمیدم چه اصرار بیخودی بوده. بهترین نشدن این چن وقت، موندنم کنار الف بود. نمیخواست بمونه و هیچ تلاشی نمیکرد. من در عوض میخواستم بمونه و باهمه چیز کنار میومدم. معجزه بود که به خودم اومدم و رهاش کردم. مثل کشی که ...
دلتنگشم و سوال همیشگی احتمالاً اینه اونم دلتنگم هست یا نه؟ دلم میخواست امشب با هم حرف میزدیم و با شوخیهای سبک فضا رو نرم میکردیم. نبودنش سنگینه. گاهی این سینگنی بیشتر از توانم میشه و خب خیلی وقتها هم قابل حمل هست. الان هم میشه تحملش کرد ولی دلم میخواست بود و خودش جای خالی خودشو پر میکرد. دلم تنگشه ...
من که از خانه بیرون نرفتم.ولی اگر از بس صدای خنده و شادی و موزیک و ترق و تروق شنیدم در را باز کردم و یک لحظه داخل کوچه را نگاه کردم. نتیجه این حرکت ضایع دیدن انبوهی از آدم ها بود این طرف و آنطرف کوچه و آتش بزرگی که به پا کرده بود و فواره نوری که به سمت آسمان می رفت. صدای موزیک هم به شدت بلند بود و ه ...
چیزی به اغاز سال ۴۰۴ نمونده دلم میخواد سال جدید سالی با دغدغه فکری کمتر باشه. دوست دارم فشار فکریم رو کم کنم و کمی زندگی کنم. دوست دارم وقتی صبحانه میخورم فکر این نباشم که نکنه وضع تغییر نکنه؟ نکنه همینجوری پیش برم؟ نکنه وقتی ۴۰ سالم شد هیچی به دست نیاورده باشم؟ نکنه همدم و یاری نداشته باشم؟ ولی جال ...
مامانم مسواک برقی رو دید و با شک و تردید گفت از کجا؟ گفتم خریدم. گفت از فلان جا؟ تایید کردم و بحث رو عوض کردم. بعد ظهر با خودم فکر کردم و گفتم بذار بهش بگم آقای م.ح خریده. عصر داشت اتاق رو جارو میکرد. مسواک به دست وارد شدم و گفتم مادر؟ گفت بلهههه : بیا یه حقیقت رو بهت بگم. گفت چی شده؟ : این مسواک رو ...