جوان ایرانی ساعت 2 بامداد بعد از استغفار اومده اینجا چکار؟ آیا؟ از موارد آنلاکی جدیدم تنها رفتن به مراسم شبهای قدر. همیشه بالاخره یکی بوده. امسال این نبود الف و خب حضور ماشین در پارکینگ باعث شد برم مسجد جدید کشف کنم نصفه شبم تنهایی یک چرخی تو خیابون بزن. واقعا جوشن کبیر قشنگه و اون لحظهای که قرآن ...
بله، من خیلی خوب شما را میشناسم. اصلا از آمدنتان غافلگیر نشدم.حتی منتظرتان هم بودم. همیشه همین موقعها سر و کلهتان پیدا میشود. همین وقتها که ماهها و روزها نشستهام به فکر کردن، سبک سنگین کردن، عاقبت اندیشی و مقایسه و امکان سنجی و و و ... و سر آخر رسیدهام به یک تصمیم که فکر میکنم درست هست. بعد ...
دارم فکر میکنم چقدر دارم شبیه ب میشم. روابط سطحی، با همه خوش و بش کنم و هیچکس و گردن نگیرم، از چندین نفر توجه بگیرم اما سینگل محسوب شم! نمیتونم اعتراف نکنم که از ب و توجهش خوشم میاد. از نظر جذابیت، اول ب هست، بعد ت و بعد همه کسایی که اخیرا باهاشون در ارتباطم. چندنفری هستن که تازه فالو کردن و هیچ شنا ...
جناب راسل گفته: اگر باور دارید کاری که در حال انجام آن هستید، مهم است.وقت آن است که به تعطیلات بروید. ...
ای مُنعم آخر بر خوان وصلت تا چند باشیم از بی نصیبان ...
گفتم که دوست قدیمی پیام داده و فکر میکنم حالمو میخواد بپرسه. بچهها گویا من همون دوران که حالم بد بوده از این هم ناراحت شده بودم و پیام داده بود معذرت خواهی کنه. فکر کنم بعد از یکسال باشه. خداروشکر یه شش هفت ماه حالم بد بود این همه گرد و خاک کرده بودم = ))) دوستی خاصی نداشتیم و من اصلا یادم نبود نا ...
من خیلی از تغییر خوشم نمیاد! برای همین هر چقدرم وضعیتی که توشم بد باشه، بازم به خیلی چیزا ترجیحش میدم! (مثلا همینی که اولین چیز تو ذهنم میاد!) اما از اونجایی که بلاگ بیان ترکیده، فعلا کوچ کردم اینجا! و احتمالا تمامی نوشتههایی که توی بیان نوشتم رو اینجا آپلود کنم. اگر به چشمتون تکراری اومد ساری! ولی ...
احد وقتی اومده بود خونه مون عید دیدنی برام دو تا حلزون آورده بود ! شاهین ، مسئولیت شون رو گردن نگرفت و گفت با خودته منم اول از همه سعی کردم بر ترسم غلبه کنم و کمی باهاشون ارتباط برقرار کنم ، بعدش براشون اسم گذاشتم ، اسم یکی ش گَری (حلزون باب اسفنجی) اون یکی هم توربو . البته هنوز نمیتونم تشخیص بدم کد ...
امروز قراره بازده بهتری داشته باشم. دلم خواست چند کلمهای بنویسم و بعد برم درس بخونم. وضعیت راهی که دارم میرم خیلی غیرمشخصه. دارم راه میرم فقط. برخلاف همیشه که کم از خودم میگفتم اینبار تقریباً مینویسم همه جا. نمیدونم این بده یا خوب. من همیشه به کم گفتن عادت داشتم ولی الان از نوشتن خوشم میاد، از این ...
درس که میخونم بازده خوبی ندارم یا حداقل امروز بازده خوبی نداشت. خستهم و بسیار عقب چقدر هم خوابم میاد. خوبیش اینه این شبها قرص میخورم قبل از خواب و وقت فکر کردن ندارم زیاد. بیهوش میشم و فردا روز جدیدی رو شروع میکنم. بخوابم ...