سلام! بازیکن شماره 1094910 متقاضی کنکور علوم ریاضی و فنی، در ردیف اول صنددلی چهار صحبت میکنه. دیروز میخواستم درباره کنکور بنویسم اما خیلی خسته بودم انقدری که وقتی خوابم حتی برای ناهار هم بلند نشدن با اینکه صبحانه هم هیچی نخورده بودم و معده محترمم سر فحش رو بهم کشیده بود؛ بماند. خب از کنکور دقیقا چه ...
3 دقیقه طلایی که باعث خونده شدن میشهبیشتر آدما بعد از نوشتن مقاله، دکمه «انتشار» رو میزنن و میرن.در حالی که اون ۳ دقیقه بعد از نوشتنه که مقالهتو نجات میده.چرا؟ چون تو اون ۳ دقیقه باید کاری کنی که مخاطب اصل مقاله رو بخونه.نه فقط تیتر رو ببینه و رد شه.بیایم ببینیم این ۳ دقیقه دقیقاً باید صرف چی بش ...
تابستان، با تمام آفتابش، دروغ نمیگوید . حرارتش رو به پوست میکشد، همانطور که کینهها به قلب . و من امروز برای تویی مینویسم که از "او" متنفری ... نه از سرِ بیدلیلی، نه همیشه بیحقی . گاهی حق با توست، گاهی با او، گاهی هیچکداممان نمیدانیم . اما این تنفر، جانت را میسوزاند، بی آنکه کسی بویش را ب ...
گاه، دستی را میگیری بیآنکه بدانی در دل او، تو فانوس نجاتی. مهربانی، زبان بیکلامیست که گاهی تنها پل عبور است نه اقامتگاه. کمک، زمانی زیباست که دلخواه باشد، نه تحمیلشده. عشق، وقتی میدرخشد که از دل بجوشد، نه آنکه وظیفهاش کنند. نیکویی را هدیه کن، اما نه تا جایی که تو را فراموش کنند و حضورت را طل ...
میروم و نگاه میکنم. همه چیز سر جایش است. خانه هنوز همان خانه است، با همان پنجرهای که صبحها نور را از گوشه پرده عبور میداد، همان فرشی که گاهی پا را در خودش میبلعید. هیچچیز عوض نشده، جز من. من دیگر نیستم. نه آنطور که فکر میکنند، نه آنطور که اعلامیهها میگویند. هستم. فقط در شکلی دیگر. ایستاده ...
آدمهای خودخواه برای دیده شدن، آتش به لباس تو میزنند و بعد فریاد میکشند که «ببینید! چقدر خطرناک است !» تو را بد جلوه میدهند، نه چون بدی، چون آنها خوب نیستند . برای خودشیرینی، تصویرت را با دروغ میپوشانند؛ واژهها را وارونه میچینند، دلسوزیهای دروغینشان را خرج جمع میکنند، و تو را زیر نگاههای ...
من یه INFPام: جالبه که بدونین خانم لوسی ماد مونتگمری شخصیت آن شرلی رو به شکل INFP (یا ENFP) در سال 1908 طراحی کرده. سلام آن شرلی! من همزاد توام که سال 2005 شکل گرفتم. بیا یه جایی -در جهان بعد، زندگی بعد یا حتی در رویا- هم دیگه رو ملاقات کنیم. مطمئنم من و تو به اندازه ساعت های طولانی با هم حرف داریم. ...
آن شرلی لقبی بود که اولین بار مامانم بهم داد. البته از قبلش هم خودم خیلی دوست داشتم آن شرلی باشم ولی خب به کسی نگفته بودم. امروز داشتم فکر میکردم دوست دارم یه برنامه مصاحبه مخصوص خودم داشته باشم. مهمون های خاص دعوت کنم، مصاحبه کنم و گپ بزنم باهاشون. اسمش رو هم میزارم «گیرین گیبلز» اینکه تا چه انداز ...
وقتی ویرگول صدامو شنیدیه صبح معمولی،تا وقتی یکی بهم گفت:«ابوالفضل! ویرگول، مقالهتو گذاشته تو لینکدین رسمیش!» 😳رفتم دیدم... واقعاً همون بود.همون مقالهای که با شک نوشتم، با ترس منتشرش کردم، با خودم کلنجار رفتم که «کافیه یا نه؟»مقالهای که خیلیها خوندنش، خیلیها روش کلیک نکردنولی ویرگول دیدشو گذاشت ...
چرا سئوی عالی هم باعث دیده شدن مقاله هات نمیشهسرتو کردی تو ابزارای سئو، مقاله نوشتی، کلمه کلیدی گذاشتی، تایتل بهینه ساختی...ولی بازم ورودی نداری.چرا؟ چون فقط «سئو» کافی نیست.یه عامل پنهان هست که خیلیا بهش توجه نمیکنن: لحن.۱. گوگل فقط ساختار نمیفهمه، رفتار کاربر رو هم میفهمهوادم ها توصت گوگلیعنی چ ...