چند شب پیش، وقتی می‌خواستم دخترا رو بخوابونم، لیلای ۴ ساله، چند تا کتاب آورد، گفت بخون. منم با حوصله تک تکشون رو خوندم. بعد که چراغ رو خاموش کردم، فاطمه زهرا تازه یادش افتاده بود که می‌خواد کتاب بخونه. فاطمه زهرا اعتراض کرد و گفت چراغ رو روشن کن. گفتم مامان دیگه دیر شده. گفت: نه! پس چرا واسه لیلا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

از آخرین باری که صحبت کردیم بیشتر از ده روز میگذره و من کم کم دارم فکر میکنم که رفتی ولی اینبار بدون خدافظی باشه برو ولی یادته که چی بهت گفتم اینبار اگه بری یه جوری میرم که انگار اصلا از اولش نبودم خلاصه که تا الان نیومدی دیگه نیا اینجا کسی منتظرت نیست دلتنگ چرا ولی منتظر نه برو به سلامت ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

به چ گفتم ب پیام داده. خواست بلاکش کنم. بلاک کردم اما فکر میکنم زیاده روی بود. بهرحال تو محیط دانشگاه خوبیت نداشت این کار اما از طرفی هم به دلقک بازی های ب فکر میکنم میبینم بعد دو روز جواب پیام ساده من و دادن هم خوبیت نداشت! بهرحال خیلی هم بد نیس از ب کامل قطع امید کنم. آدم من نیست و نبود. چنین امید ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

آه ناتاناجیل! دیدی که چگونه آواز کولیان اعصاب ما را بهم ریخت؟ کسی نیست یه فحش هم بهشون بده بگه خفه بابا. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

---آخرش ۳ کشور اروپایی زهرشان را ریختند و نگذاشتند نطق افتخارآمیزوفراتر از تاریخی آقای دکتر روحانی درسال ۹۴، مبنی بر اینکه بعد از ده سال قطعنامه‌های سازمان ملل ـ به قول دکتر احمدی‌نژاد ـ کاغذپاره می‌شود، به عاقبت خوشی برسد.دیروز گفته بودم چیزی ننویسم تا چند روز. ولی امروز یک کامنت گذاشتم در یک پست. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سعی می کنم به خیلی چیزها فکر نکنم. یعنی نباید فکر کنم. یعنی خیلی خوب می شود اگر بتوانم بهشان فکر نکنم. مثلاً به این فکر نکنم که یک سال است بیکار هستم و ته مانده پس اندازم خیلی وقت است که تمام شده. یا به این فکر نکنم که سه سال از عمرم را صرف پوچ ترین هدف دنیا کردم و یک ارزن عایدم نشد که هیچ، در همه چ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امروز و دیروز به شدت تحت تاثیر هورمون‌ها بودم. البته یادگرفتم چطور کل روزم رو تحت تاثیر قرار نده. یک فلش پر از آهنگ‌های قری روی تلویزیون گذاشتم و هر بار انرژی‌م کم میشه میرم بلند بلند گوش می‌دم و می‌رقصم. حالم بهتر میشه، انرژی‌م میاد بالا تا یه چند ساعت. شنبه یا یکشنبه باید برای مرخصی دوباره برم ادا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

حال که کاملا بیخیالش شدم باز بهم پیام داده. میدونه چطور پیام بده که آدمو کنجکاو کنه. نمیخوام هیچ جوره تو زندگیم بیاد. یادم میاد چند سال عاشق ی بودم. عشق بچگیم بود. بهش توجه نمیکردم، حتی سلام هم نمیکردم. ازش فرار میکردم چون میترسیدم دست دلم پیشش رو بشه. یکم بزرگتر که شدم بهش پیام دادم. خیلی ترسو و مح ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امروز اگر پریود نشم دست میندازم رحممو درمیارم میندازم جلو سگ. واقعا این ماه اذیتم کرد. به تاخیرم افتاده و سرویسم کرده. حال جسمی و روحیم رو به شدت تحت تاثیر قرار داده البته که نوسانی اما بازم. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

مصطفای من هر چند وقت یک بار، یه حکایت شگفت انگیز تو چنته داره. امروز تعریف کرد یکی از دوستانش که دو تا پسر داره (یکی‌شون یازده سالشه)، چند وقتی هست که از همسرش جدا شده. اما هنوز با همدیگه توی یک خونه زندگی می‌کنند! (باورش برام سخت بود.) هیچ کس از خانواده‌هاشون نمی‌دونه اینا جدا شدند. فقط خواهرِ خانم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید