گاهی برای رهایی از حس های منفی که سراغم میاد، فکرایی به سرم میزنه که باورم نمیشه من دارم به این چیزا حتی فکر میکنم! دلم گاهی میخواد بد باشم! خیلی بد... میخوام نشون بدم میتونم! میتونم بچزونم! جوری که بسوزونم تا مغز استخون! افکارم برای رهایی از احساساتم دارن کم کم کنترلم میکنند بهم جهت میدن، حتی جهت م ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دلم برای زن همسایه میسوزه! زمانی که ۲۵ سالش بوده همسرش مریض میشه و فوت میکنه و با دوتا بچه میمونه! با سبزی پاک کردن اموراتشونو به سختی میگذرونده! بچه ها بزرگ میشن و ازدواج میکنند! حالا مامان دیگه اون دختر جوون داغ دیده نیست! ۵۴ سالشه، تنها خونه ای که از همسرش براشون مونده و ارزش چندانی نداشته میفروش ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

احساس تلف شدن دارم! حس میکنم خیلی انرژی دارم ولی نمیتونم تخلیه کنم! همسرم دقیقا مخالف منه، اروم یکنواخت و میشه گفت بی انرژی و این دقیقا نقطه ی اختلافمونه! من خیلی هیجانی ام مثل یه دختر بچه برونگرا و خیلی احساساتی، همش دوست دارم حرکت کنم رو به جلو از هر نظر درس، کار، اشپزی، خیاطی و... برای همه چی انر ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

همیشه فکر میکردم خیلی مقاومم و دیر طاقتم طاق میشه، به قول خودمون تحملم بالاست! چند وقتیه که در این مورد به تردید افتادم! امروز دیگه مهر تاییدش برام زده شد! من خیلی ضعیفم و زود از پا در میام! امروز رفتیم سینما و فیلم پیر پسر رو دیدیم اکران ساعت ۱۹ بود و فیلم سه ساعتی طول کشید و ما از اونجا که دیرمون ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

خسته ام از بی عملی! از تنبلی! چند روز و. شبه که بیخیال درس و کتاب و دفترم! چرا نمیخوام بفهمم همزمان نمیشه همه غلطی کرد!؟ باشگاه، زبان، بچه دوساله، سرکار، کنکور ارشد،خونه تمیز مثل اینه،کتابخونه، خیاطی، مطالعه ازاد...! مگه یه روز چند ساعته؟! مگر چندتا کار تو چند ساعتی که کیان خوابه میشه انجام داد؟! چر ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امروز توپیام رسان پیامتو زمانی که میخواستم برای کس دیگه پیام بفرستم دیدم! تاریخش برای ۲ مرداد بود! چه راحت بی ارزش شدی برام! از خودم خوشم اومد که مثل اشغال انداختمت از زندگیم دور! چون حسود بودی! پیامی که بهم دادی یادم هست هنوز! متن پیامت بهم میگفت که بهم رکب زدی!!! شغل و دانشگاه و منزلت اجتماعی که ا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امشب حرفامو زدم بهش! با تمام وجودم سعی کردم منطقی حرف بزنم و از قدرت نفوذم برای تسخیرش استفاده کنم! من خیلی خوب میتونم حرف بزنم و ادمارو متقاعد کنم!( تعریف از خود نباشه) بهش گفتم که چقدر حساسم... بهش گفتم که من این موارد رو از اخلاق و خصوصیات اقایون میدونم اگر اشتباه بود یا کم و زیاد بهم بگو! بعد شن ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

میخوام بخوابم و به جاش فردا صبح بلند بشم برای درس خوندن البته اگر بتونم، بیدار که میشم باید در سکوت مطلق بدون هیچ حرکتی باشم چون ممکنه کیان بیدار بشه و مثل همیشه نزاره یه صفحه هم بخونم! از طرفی زیادی سکوت و بی تحرکی ساعت ۶ صبح هم باعث میشه خوابم ببره به خصوص با مطالب فوق العاده یکنواخت درسی! موندم چ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دلم برای روزایی که مامانم میگفت:«تو اینارو ولش کن برو درستو بخون! تو کاری به کارای خونه نداشته باش برو درستو بخون! تو نمیخواد بیای خونه خاله بشین درستو بخون! تو نمیخواد....بشین درستو بخون! چقدر شرایط برام فراهم بود یه اتاق مجزا و ساکت و با دیوارهای نقاشی شده و کتابخونه و میز تحریر و چراغ مطالعه... م ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

من از اینام که با کله برم تو عسل باز تلخم! تلخِ تلخ... من مثل یه بادوم زهرماری وسط ظرف اجیل... من مثل یه ابر بارونی تو روز سیزده به در... من همون سنگ ریزه ی آش مادربزرگم که مستقیم میره زیر دندون... مثل خنکی مصنوعی کولر آبی... مثل دمای ۵۲ درجه ی خوزستان... مثل سرمای استخوان سوز برای یه بی خانمان... ن ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید