جدیدا دارم حسای جدیدی رو تجربه میکنم. چیزی که تا الان خیلی کم تو وجودم بوده. با اینکه اوضاع داغونه مثل همیشه و تپش قلبم اینو تایید میکنه ولی امید تو بند بند بدنم جوونه کرده و داره ریشه میدوونه. سرم از حرفایی که نمیخوام بشنوم و هر روز تو سرمه درده ولی تو دلم صدایی دارم که میگه همه چی درست میشه. میتون ...
یه سری از خواب ها دردناک اند و شیرین. وقتت رو با کسی میگذرونی که دنیات بود ولی دیگه نمیبینش. دیشب دیدمش دوباره. همون فاصله بینمون بود. ازم دور بود و جدی ولی برای من همون عشق داغی بود که وجودم رو اتیش میزد. با شور و شوق داشتم براش تعریف میکردم. تعجب کرده بود که چرا دارم اینجوری باهاش حرف میزنم. نمیدو ...
امروز برای بار هزارم تو زندگیم بهم ثابت شد سختی این زندگی روی دوش خودمه. وقتی پردم برگشت گفت هر اتفاقی براتون بیفته برام مهم نیست و خودشو عقب کشید، باز فهمیدم نمیشه روش حساب کرد. مثل همیشه. هیچ چیز عوض نمیشه. ...
امروز فهمیدم امتحان هر کسی متفاوته. یه نفر با بیماری. یه نفر با بیخیالی. یه نفر با دست و پنجه نرم کردن با این افراد. یه نفر با ساختن یه زندگی از منفی. یه نفر با حریص بودن. یه نفر با ناجی بقیه بودن. حقیقتا زندگی من مجموعه از این هاست ولی حس میکنم ماموریت و ازمایش من اینا نیست دقیقا. اینکه چرا رو زمین ...
نمیدونم چرا ولی مغز همیشه قسمتی از گذشته رو یهو جلوی چشم میاره. خوب و بد. تو اون خاطره انگار خودتی ولی با فاصله سال ها. نمیتونی تشخیص بدی ادمای تو خاطره همونجا گیر کردن و دیگه نیستن. نمیتونی باور کنی روزای خوب همونجا قایم شدن و نمیتونی دیگه پیداشون کنی. دلم خیلی برای سادگی قبلم تنگ شده. برای ادمی که ...
عجیب از ته دلم میخواستم یکی رو داشتم که میتونستم بهش اعتماد کنم. بتونم زندگیمو بهش بسپارم و کمی از فشار دنیا رو دوشام رو بهش بسپارم ولی من ادم راحتی نیستم. ادمی نیستم که زیر بار حرف کسی برم یا بزارم کسی برام تصمیم بگیره و بخواد برام قانون تعیین کنه. ادمی نیستم که در برابر حرفی که شنیدم گذشت داشته با ...
تلاش کردن بهت ضرری نمیزنه. امروز رو بیشتر تلاش کن به چیزی که میخوای برسی. ...
من گمشدم! نمیدونم کجام! نمیدونم کِی و یا چجوری؟! اصلا خودم گم شدم یا دزدیدنم! خیلی وقته چیزی برای من نمیشه... انگار از یه جایی به بعد دیگه با جسمم نیومدم! گم شدم! وقتی میرم بیرون حس میکنم مثل اصحاب کهف بعد مدت ها وارد عصر جدید شدم! حتما همه چی میشه! فقط اگر پیدام کنن! امشب بیست و هشتمین شب تولدمه و ...
همیشه تو زندگیم سعی داشتم اینده رو بسازم. حتی اگر به قیمت از بین بردن حالم باشه.باید کارایی میکردم که میتونست منو به اهدافم برسونه حتی اگر قرار بود براش هر ثانیه زجر بکشم. کافی بود یه نفر جلوم میگفت نه باید بری دنبال قلبت. بری دنبال کاری که دوسش داری. هزار و یک دلیل براش میوردم که انجام کار عاقلانه ...
شما هم حسش میکنید که زمان خیلی داره دیر میگذره؟ حس میکنم خورشید و ماه دستکاری شدن؟ شایدم جادو شدن و اصلا حرکت نمیکنن. شایدم عذاب بعدیه.زندگی خودش یه عذابه و اینجوری دارن سخت ترش میکنن. ...