دیشب شب قشنگی بود واسم. گاهی خیلی چیزها رو یادم میره. مثل اینکه من هرچقدر هم طرف مقابلم رو کنترل کنم، نمیتونم مانع از خیانتش بشم. که اگه خیانت هم کرد میتونم از زندگیش برم. یا بعضی چیزها که از ذهنم و دنیام حذف میکنم و یه دنیای خیالی باشکوه میسازم که شکننده تر از شیشه است. من خیانت، جدایی، رنج، مرگ، د ...
به چ گفته بودم دلم بچه میخواد. اون گفته بود که نمیخواد منم گفتم من قراره مادر بشم میتونی انتخاب کنی پدر بچه هام تو باشی یا نه. گفته بودم ازدواجی هستم اما منظورم این نیس که بخوام حتما تو شوهرم باشی. چ خیلی بهم وابسته شده. شایدم دلبسته. دلش میخواد همیشه و همه جا باهم باشیم. راستش منم. حوصلم به ندرت کن ...
عروسی خوب گذشت. من نامزد چ معرفی شده بودم. یواش یواش با آدمهای غریبه ارتباط برقرار کردم و همه چیز خوب پیش رفت. در اصل بخاطر چ من تجربه جالبی داشتم. همیشه دوست داشتم این مدل عروسی و شرکت کنم. واسم لباس اجاره کرد و بردم آرایشگاه. خیلی تغییر کردم و چ خیلی ذوق میکرد واسم. دیشب یه دورهمی کوچیک رفتیم. چ ...
کوله پشتیمو پر کردم، تاکسی گرفتم که برم سرکار و بعدش با چ یه سفر یک و نیم روزه رو شروع کنیم. خودمو که میبینم دیگه از زندگی شاکی نیستم. نه خودم و بدهکار دنیا میدونم و نه طلبکار. من چ رو بخاطر خود جدیدی که ازم داره ساخته میشه دوس دارم. چ هم با من آدم شادتر و سرزنده تریه. فعلا بنظرم همه چی خوبه. قبلا خ ...
به چ گفتم ب پیام داده. خواست بلاکش کنم. بلاک کردم اما فکر میکنم زیاده روی بود. بهرحال تو محیط دانشگاه خوبیت نداشت این کار اما از طرفی هم به دلقک بازی های ب فکر میکنم میبینم بعد دو روز جواب پیام ساده من و دادن هم خوبیت نداشت! بهرحال خیلی هم بد نیس از ب کامل قطع امید کنم. آدم من نیست و نبود. چنین امید ...
حال که کاملا بیخیالش شدم باز بهم پیام داده. میدونه چطور پیام بده که آدمو کنجکاو کنه. نمیخوام هیچ جوره تو زندگیم بیاد. یادم میاد چند سال عاشق ی بودم. عشق بچگیم بود. بهش توجه نمیکردم، حتی سلام هم نمیکردم. ازش فرار میکردم چون میترسیدم دست دلم پیشش رو بشه. یکم بزرگتر که شدم بهش پیام دادم. خیلی ترسو و مح ...
از سرکار برگشتم، چ گفت به دوستش و دوست دخترش گفته بیان خونه. ذهنم درگیر این بود که چکار کنم. اولین بار بود میزبان بودم. حقیقتا خسته شدم و تمام تلاشم و کردم. سرعت عملم بالا نیس. چ کمک نکرد اولاش اما آخراش کار و جمع کردیم باهم. عالی نبود ولی قشنگ بود. میشد حضور من و به عنوان یه دختر تو زندگیش دید. دوس ...
رابطه عجیبی شده. قرار بود قبل از 6 صبح از خونه بیرون بریم چون مادرش چن ساعتی برمیگشت. اما من این عدد و جدی نگرفتم و 6 و یک دقیقه درحالی بیدار شدم که مادرش برگشته بود و کفش من جلوی در بود. در نهایت ناچار به سلام احوالپرسی شدم. برخورد خوبی داشت ولی کاش آب میشدم میرفتم تو زمین. بعد با چ رفتیم کله پاچه ...
مدتیه وقت نمیکنم بنویسم. مامان چ رفته مسافرت و من خونه چ موندم. روز اول سر بحث همیشگی دعوامون شد اما میدونم اینبار من مقصر بودم. خواستم ازش جدا بشم. روز قبل با فامیل خودم جمع شده بودیم و از فیلم های ترسناک و جنایی میگفتن. وقتی با چ دعوام شد ترسیدم. گفتم نکنه بلایی سرم بیاره. بهرحال مشکلی پیش نیومد و ...
صبح تو مسیر شرکت فقط یه آهنگ گوش دادم. یه آهنگ لری. "کنار غریوم" متوجه نمیشم دقیقا چی میگه ولی دست میکشید روی خراشیدگی های روحم. کل مسیر گریه کردم. حتی الآن هم چشمام خیسه. حتی دیشب هم گریه کردم. برای بار دوم فیلم زن و بچه رو دیدم و سعی کردم حس و حال کارکتر اصلی رو لمس کنم. فیلم خیلی قشنگیه بنظرم و م ...