به نام خداوند کریم در راستای ایجاد تمدد فکری عمیق و انجام تمرینات روانشناسیم ، اومدم پارک نزدیک خونمون که کنار ورودی اتوبان قرار داره جایی کاملاً دنج و آرام و دوست داشتنی پر از درختان قشنگ مختلف🌳🌲🌿🌱 خیلی خیلی چسبید این تنهایی و آرامش و پاک نویس کردن دفترم که در اون جلسات مشاورهام رو مینویسم با خا ...
من ده ساله بودم و برادرم «نیک» چهارده ساله. فکر خرید هدیهای برای مادرمان به مناسبت روز مادر، من و برادرم را به هیجان آورده بود.این دومین هدیه ای بود که می خواستیم به او بدهیم. خانوادهی ما خیلی فقیر بود. تازه جنگ جهانی اوّل تمام شده بود. ما تنگ دست بودیم و به سختی زندگی میکردیم. پدرمان گاه به ...
چقدر شعر های سهراب خوب هستن، هر بار که شعری از سهراب میخونم انگار زنده ترین تصاویر جهان رو میبینم تصاویری پاک ، صادق و زیبا . انگار که دارم درباره خونه ای قدیمی با یه حوض فیروزه ای و حیاطی بزرگ و سبز میخونم که یکی کنارش نشسته و داره شعر میگه یا کلبه ای وسط یک مزرعه داخل آبادی و یک شب تاریک که یه نفر ...
یک پادکستی جدیدا گوش میدهم که در زمینه معلمی صحبت میشه. اپیزود دومش به شدت برام خوب بود. پادکست مامعلما و اپیزود مدرسه دوست داشتنی برام نکاتی ور یادآوری کرد که میتونه برای کلاس درسم خیلی مفید باشه. لینک پادکست در کست باکس:(کلیک کنید) نکاتی که خودم یادداشت کردم: - دانش و مهارت دو عنصری هست که ...
دوم دبستان که بودم، یک کتاب هری پاتر هدیه گرفتم (تالار اسرار که ترجمهای از پرتو اشراق بود) و این کتاب، ورود من به دنیای جادو بود. قبلش را نمیدانم. قبلش نیز احتمالاً لحظهها و داستانهایی بوده؛ اما آنها را چندان واضح به یاد ندارم. بعدش هانس کریستین اندرسن اضافه شد و سپس برادران گریم. […] نوشته سه ...
یک تئوری جدید مطرح شده است که نیکان ما خواب دومرحله ای داشته اند.یعنی حدود هشت تا دوازده شب می توابیده اند و دوازده به بعد یکی- دو ساعتی بیدار می ماندند و بعد دوباره می خوابیده اند تا طلوع آفتاب. این الگوی خواب بر اساس ادعای این دانشمندان تا حدود چند صد سال پیش هم رایج بوده است و الگوی خواب فعلی ما ...
سالها پیش که بیشتر با عباسکیارستمی آشنا شده بودم، تصمیم گرفتم بشینم یه مدت فیلمهاش رو ببینم، فکر میکنم دوتایی رو دیدم، بعد رها شد، رفتم سراغ فیلمهای دیگهای تا همین چند وقت پیش که فیلم «زیر درختان زیتون»، «کلوزآپ» رو دیدم. امروز خیلی ناگهانی […] ...
دعوت شدن به عروسی دوستم بهترین خبری بود که میشد شنید واقعا واقعا واقعا به همچین چیزی نیاز داشتم من امشب خوشحااااالم :)) ... انگار همین دیروز بود تو اتاق ۱۰۹ با هم مینشستیم چایی میخوردیم حالا باید دونه دونه تو لباس عروس ببینمشون ، چه زود میگذره... پ.ن. معین پاشو بریم ترمه و اطلس بیاریم:) ...
سلام ؛ بعد از حدودا ۱۸ روز سخت امروزو عادی گذروندم... بعد فهمیدم چه قدر دلم برا همین الاف بودنا تنگ شده بود . این مدت خیلی سخت گذشت . تا اومدم رفرنس ها رو مرتب کنم تا اومدم مطلب جدید اضافه کنم مطالب قبلی که بد نوشته شده بود خوب بنویسم تا جدول بکشم و .... کلی وقت گرفت . خیلی خسته شدم . روز آخر نمیدون ...
میوه فروشی ها جوری پر شده از کلم های رنگی ، گل کلم ، هویج و بادمجون و... که دلم میخواست مثل این خانمای کد بانو که از هر انگشتشون یه هنر میریزه بلد بودم میخریدم و ترشی میریختم ولی خب بلد نیستم:) ...