اینجا قراره قصه بشنوید…https://castbox.fm/app/castbox/player/id5357106/id861414007 ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

رادیو تراژدی: یک پادکست تازه از تیم تراژدی🤔 لطفا نظر بدید👇 @radiotragedy_admin پادکست کتاب تراژدی قصه‌ی اول: توله‌خرس باغ پردیسان«کتاب تراژدی» پادکست تازه‌ی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

از قدیم تو گوشمون خوندن «به دعای گربه سیاه بارون نمیاد» ولی به عنوان کسی که یه گربهٔ سیاه، واسطهٔ حالِ خوبش شده، با اطمینان می‌گم به دعای دو پای بدذاته که بارون نمیاد و نه یکی از زیباترین و مهربون‌ترین هم‌سیاره‌ای‌های ما.#سلطان #نجات‌دهنده #عشق(@mahdiyartian) ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

رادیو تراژدی: یک پادکست تازه از تیم تراژدی🤔 لطفا نظر بدید👇 @radiotragedy_admin #پادکست ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

هر روز کانال ماری، یکی از وبلاگ‌نویس‌های قدیمی رو چک می‌کنم ببینم چقدر پول جمع شده. بعد ریال رو به دلار تبدیل می‌کنم و عدد کلی رو از چیزی که جمع شده کم می‌کنم تا بفهمم چقدر با مبلغ مورد نیازشون فاصله داره. بعدش به دوازده سال پیش فکر می‌کنم. دوازده سال از روزهایی که مامانم یهو مریض شده بود، می‌گذره و ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

ماجرای یک بازبینیسال پیش در رادیو مهمانی داشتیم که اصرار کرد همراهی با خودش آفیش شود. بعد که رسیدند فهمیدیم همسرش بود. تمام مدتی که این خانم در استودیو به عنوان کارشناس حرف می‌زدند، آن آقا در اتاق رژی از پشت شیشه عکس و فیلم گرفتند. آن شب راستش خیلی کلافه شدم و در دلم چند بدوبیراه گفتم، که این چه‌کار ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

فکر کردم شاید جوانانی در آستانه انتخاب رشته تحصیلی/مهارت شغلی/ آموختن اینجا را بخوانند.توصیه که طبعا هیچوقت ندارم صرفا برخاسته از تجربه زیسته؛ و دقیق بخواهم بگویم بعد از بیست و پنج سال آموختن و خواندن درس های مختلف در کشورهای مختلف (از حوصله یک عمر هم بیشتر):در هر کاری که می‌کنید، هر چه؛ از آرایشگری ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

Forwarded From یادداشت‌ها | فاطمه بهروزفخرمُو خودُم ماهی می‌گیرم از دریا!من و یاسی (تا پیش از دیدار امروز، نامش را نمی‌دانستم) نشسته بودیم روی صندلی‌های فضای بیرون یکی از کافه‌های شهر. جلسه، جلسه مصاحبه بود. من باید برای تکمیل روایت‌های کتاب، چیزهایی می‌پرسیدم و او به‌عنوان مصاحبه‌شونده پاسخ می‌داد ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

مُو خودُم ماهی می‌گیرم از دریا!من و یاسی (تا پیش از دیدار امروز، نامش را نمی‌دانستم) نشسته بودیم روی صندلی‌های فضای بیرون یکی از کافه‌های شهر. جلسه، جلسه مصاحبه بود. من باید برای تکمیل روایت‌های کتاب، چیزهایی می‌پرسیدم و او به‌عنوان مصاحبه‌شونده پاسخ می‌داد که از یک جایی به بعد، احساس کردم چه حیف ای ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

میدان انقلاب، حوالی ده صبح یکی از مغازه‌های تک‌افتاده بین آن‌همه کتاب بود. از اینها که تابلوهایی حاوی اشعاری در مایه‌های قطره تویی، بحر تویی.. بیش میازار مرا، نوشته شده روی پلاستیک مرمر‌نما یا مقوای دورمینیاتور می‌فروشند. صدی‌به‌دست، اصرار می‌کرد به پسر پیک‌موتوری؛ دشت نکردی، بیا بگیر. پیک‌موتوری ه ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید