«به آینده سپرده شد»― نقاشیهای بهرام دبیری، موزهی هنرهای معاصر ...
بعد از دورههای طولانی معاشرت و جمعنشینی، به گوشهها و کنجهای خودم میخزم. هرگز کسی نتوانسته این نیاز را در من خاموش کند که به درون خودم برگردم و پوشهی فکرها و خیالاتم را مرتب کنم. برای خیلیها احیا شدن در خلوت بهمعنی نفی حضور دیگران است. انگار همین که میخواهی خلوت خودت را داشته باشی، پس غیراجت ...
من و خونه، در انتظار مهمون.🌚 ...
غم بزرگم را به چیزی تبدیل نکردهام. همانطور دستنخورده و منجمد، گوشهی قلبم نگهاش داشتهام. گاهی سرمایی که از غشای نازکش به دیوارهی قلبم نفوذ میکند، یادم میآورد که هست. هستی بیشکل و شمایلش مثل یک تودهی سلولی آمادهی تکثیر است که گاهی بیاختیار سنگین و گاهی هوشیارانه سبک میشود. شاید باید آن ر ...
لازم نیست در تکتک لحظههای زندگیات ویکتور فرانکل باشی و برای هر اتفاقی، معنایی بسازی. بعضی وقتها هم بوکوفسکی باش؛ نوشیدنی محبوبت را بردار، بنشین رو به غروب و کرانههای نارنجی آسمان را تماشا کن. وسواس در یافتن معنا و تفسیر هر اتفاق، کیفیت بعضی لحظهها را مخدوش میکند. به خودت فرصت تماشا بده، برای ...
روز جمعه؛ گربه و گلدان. ...
در غیاب آبیها: از غمها آوازی میماند از امیدها کلمهای از زندگی شعری میماند __ بیژن جلالی از زندگی ساموراییها واقعاً شعری میمونه، چون اونها قبل ...
از غمها آوازی میمانداز امیدها کلمهایاز زندگی شعری میماند__ بیژن جلالی ...
اعتبار رابطه به آدمهایی است که آن را ساختهاند؛ به همهی لحظههایی که جمع میشوند و کنار هم مینشینند و قاب عکسی میشوند که در کهنسالی در بهترین قسمت خانهات میگذاری. پایداری رابطه هم فقط به ماندن در سختیها و گرفتاریها و یا سهیم شدن در شادیهای مشترک و نامشترک نیست. مهم این است که پیوسته به نقش ...
اگه خوشتون میاد و تهرانید، موزه ملی رو ببینید. همینجوری پرسهزدن توی تالارها بدون خوندن لیبلها هم آرامشبخشه. ...