پیشنهاداگر می‌خواهید روزی یک روبات را جایگزین شما نکنند، امروز مثل روبات کار نکنید.آرنو پنزیاساین جمله رو چند سال پیش، یک روز کامل، بالای صفحهٔ اول متمم گذاشته بودیم. الان بیشتر از اون دوران معنا داره. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

لحظه‌های زنده بودن فرّارند. از دست می‌گریزند به محض آنکه بخواهی به چنگ‌شان بیاوری، مثل اشعه‌ای بدون پیش‌وپس که از غیب می‌آید. لحظه‌های زندگی تملک‌ناپذیرند. برای همین نمی‌شود با هیچ پولی خریدشان. نمی‌شود از پیش برایش برنامه ریخت یا ساختش. خود‌به‌خودی است. لحظه‌های زندگی پاداش ندارهاست. در نداری و وار ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

.▫️نابلدی عاطفیگاهی مسئله این نیست که گوشی، مراقبی یا تکیه‌‌گاهی وجود ندارد، مسئله این است که ما باور نداریم چنین چیزهایی ممکن باشند. یعنی اصلاً نمی‌دانیم مراقبت گرفتن چه شکلی است، نمی‌توانیم به شنیده شدن اعتماد کنیم و از کمک خواستن و تکیه کردن می‌ترسیم. گاهی این خودِ ما هستیم که از نابلدی تابِ امنی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

Forwarded From November 25thمعطل دوستی شده بودم که بی معرفتی را در حقم تمام کرد و مجبور شدم تنها بروم کیش برای امتحان تافل. حتی نمی‌دانستم از پس تنهایی سفر رفتن بر می آیم یا نه؟ حتی اسم هتل را نمی دانستم چون او جا رزرو کرده بود از خواهرزاده اش که از کارکنان هتل بود. نمی‌رفتم از امتحان جا می ماندم، ب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

مقایسه دو ترجمه از کتاب Skin in the Gameدو ترجمه از کتاب نسیم طالب رو در متمم با هم مقابله کردم.ترجمهٔ سعید رمضانی (پوست در بازی) و ترجمهٔ منصوره رستان (باید پای خودت تو بازی گیر باشه).هدف از مقابله، انتخاب ترجمهٔ بهتر نیست (و ضمناً هر دو مترجم، دوستان نزدیک من هستن).بلکه دو سبک کاملا متفا‌وت در ترج ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

معطل دوستی شده بودم که بی معرفتی را در حقم تمام کرد و مجبور شدم تنها بروم کیش برای امتحان تافل. حتی نمی‌دانستم از پس تنهایی سفر رفتن بر می آیم یا نه؟ حتی اسم هتل را نمی دانستم چون او جا رزرو کرده بود از خواهرزاده اش که از کارکنان هتل بود. نمی‌رفتم از امتحان جا می ماندم، برای پذیرش دانشگاه نتیجه اش ر ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

رها کردن مراحل مختلفی دارد.این طور نیست که شما چیزی را که تا دیروز بهش چسبیده بودید رها کنید و او مثل بادکنک پر شده از گاز هلیوم ،برود به آسمان و دور و دورتر شود نه.در عمل اینطور اتفاقی نمیفتد.تو همانجا ایستاده ای و من رهات کرده ام بالاخره.تو عقب نرفته ای ،جلو نیامده ای.اما انگار ان سر پل هنوز ایست ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

AudioAlireza Assar - [ MyBia2Music.Com ]هرکجا هستم باشمآسمان مال من است...@derakhte_tafakor ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دلم تنگ یک چیزهای عجیبی است که آنقدر درهم گوریده و بی نامند، نمی توانم بگویم دقیقا چی، فقط می دانم میخواستم برگردم به کدام تصویر حک شده در خاطرم.یازده ساله باشم، دم عید. خانه از تمیزکاری صبح تا عصر، بوی آب و شوینده بدهد و کریستالهای لوستر برق بزنند. آفتاب خنک تنبل هنوز پهن باشد. آقای فیلمی با آن کیف ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

من هنوز نشئه‌ی لحظه‌ای هستم که به قله دماوند رسیدم. هنوز هر وقت بهش فکر می‌کنم نفس‌م تنگ می‌شود از سر خوشی و کامیابی. چشم‌هام را می‌بندم و باز و باز یادآوری‌ش می‌کنم، حسش را زنده می‌کنم، زیست می‌کنم‌ش. چون مطمئن‌ام بیرون آمدن حجة‌بن‌الحسن از پس پرده غیبت این حسی‌ست و هرقدر بیشتر حسش کنم، وسعت می‌یاب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید