آخربن خط کتاب رو هم میخونم و میبندمش و کنار میذارم وقتی به خودم میام میبنم حین کتاب خوندن باز با جوش های ریز صورتم ور رفته ام و جای جای صورتم قرمز شده مدتی بود این عادت مزخرف از سرم افتاده بود اما باز برگشت تشکم رو جایی میندازم که بیشتر باد کولر میخوره و بعد از خاموش کردن لامپ دراز میکشم امروز از خو ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چند روزی ست که از اعلام آتش بس می گذرد. به قیمت طلا و دلار نگاه می کنم. صدای تند شدن تپش قلبم را می شنوم. با خودم فکر می کنم چند روز ِپیش چه حالی داشتم؟! شب هایی که هر ساعت با هول از خواب می پریدم و خبرها را مرور می کردم... روزهایی که با هر صدای توی اتاق های خانه، از جا می پریدم و تپش قلب می گرفتم.. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

خاکستری عزیزم، این روزها اینترنت هنوز درست کار نمی کنه. بلاگفا با اینترنت عادی بالا نمیاد و نمی تونم راحت از تلگرام فیلم دانلود کنم و بالا کلی کانفیگ عوض کنم. یادت میاد حدودا ۶ ۷ سال پیش وقتی کلاس هفتم بودم صبا برام دو تا دستبند دوستی بافت؟ حتی طرحشون رو هم یادم مونده. این روزها که خودم با دستبند با ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

در یکی از روزهای جنگ دوازده روزه، عصا وارد اتاق من شد و عجیب ترین سوالی را که می‌شد متصور شد از من پرسید: - خانم نظر شما در مورد این جنگ چیه؟ صادقانه ترین پاسخ را دادم : - راستش من نه به اینترنت دسترسی دارم ‌ نه ماهواره و مجبورم فقط اخبار ایران رو پیگیری کنم و اینا هم که میگن ایران پیروز شده عصا یک ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

حقیقتشو بخوایید من اونجور که نشون میدم یا دیگران فکر میکنند تافته ی جدا بافته نیستم، من هنوز نتونستم تو یه مرحله از زندگیم مچ تنبلی و تباهی رو بخوابونم! باید قبول کنم من نتونستم فوق العاده باشم! حالا احساس میکنم دیر شده برای خیلی چیزا، وقتمو از دست دادم، در واقع سوخت!تموم شد... خیلی دلم میخواست زبان ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

هر صدای خاطره انگیز درون ذهنم می‌رقصد مثل دویدن بین قصه های شبانه قاصدکی بین خواب و بیداری بعد از گذشت همه چیز وقتی به دور دست ها می‌نگرم صدای پرنده ای کوچک مرا در اغوش می‌گیرد چیزی که درخشش خود را از دست داده شور و اشتیاقش را عطر یاس لا به لای موهایم می‌پیچد چیزی در دلم سنگینی می‌کند مثل خرداد خاکس ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

ولی همسر خیلی عزیز دوست داشتنیه برام. نمیخوام زندگی دیگه ای رو تجربه کنم. همسر همیشه‌حامی من بوده.. همین خوبه کنار همسرم ...نمیخوام کس‌دیگه ای باشم.. تنها چیزی که میخوام تغییر بدم خودمم..اونم نه همه چیزم فقط نقاط ضعف بقیه چیزا سرجای خودشون قرار گرفتن به بهترین شکل ممکن. +شاید ده بار دیشب از خواب پا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سلام اول دوست عزیزی که پیام دادید بنظرم دوستتون باهات شوخی کرده و حرفش جدی نبوده ؛ پس خودت رو اذیت نکن .اصل کار نادی هست عزیزم. اما حال این روزای همه مون احتمالا شبیه هم باشه .روز جمعه که پیش مادر بودم و البته خیلی هم اذیت نشدم اما من انگار دیگه رمقم خیلی کم شده شاید بخاطر ورزش نکردن و البته هوای گر ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چندتا پست قبلم بود از یه پیرزن جلو در مدرسه حرف زده بودم که هرروز اصرار داشت جلو در مدرسه منو ببوسه!!! خواستم بگم ایشالا جنگ نشه هیچوقت من حاضرم هرروز جلو در مدرسه خودم پیش قدم بشم برای بوسیدنش😂😂😂 بعد جنگ وقتی پستای قبلیم رو خوندم دیدم چقدر غر غرو بودم! در حالی که باید شکرگزار میبودم! ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چند روزی هست که شب ها اروم تر میشه خوابید! احساس میکنم خیلی از نظر روحی داغون شدم! من هیچوقت دختر قوی ای نبودم! بر خلاف مادر و مخصوصا پدرم! هر شب با گریه میخوابم! اینستای لعنتیم رو پاک کردم، اونم بعد از اینکه کلی فیلم از بچه های مظلوووووم غزه دیدم؛ حقیقتا جگرم سوخت! دلم میخواست کلی غذا با خودم میتون ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید