نور کم سویی از پنجره به داخل میتابد سایه ی پیچک وار شاخه ی پتوس رو دیوار افتاده " تو ماهی و من ماهیِ این برکه ی کاشی" صدای ضعیف موسیقی ، نرم و ملایم میان صدای چرخش کولر گم میشود لحظه ای دلم گرفت راستش خیلی لحظه ها دلم میگیرد " هرگز به تو دستم نرسد ماهِ بلندم.." ساعت نزدیک به نیمه شب را نشان میدهد ول ...
وقتی دلت می گیره با کی حرف می زنی؟ از اینکه اتفاق ها داره تکرار میشه حالم بهم می خوره سال قبل دقیقا همین ماه حالم بد شد😒 انگار نمی گذره می مونه و تکرار میشه. ...
هر بار به پسرم شیر میدم یادم میوفته ممکنه یه بچه تو غزه تو سوریه تو یمن تو کشور خودم تو افریقا هرجایی از دنیا مادر نداشته باشه بهش محبت کنه...مادرش شیر نداشته باشه...اون بچه خیلی پر پر میزنه...شاید از صدای بمب بترسه...شاید از صدای جیغ بترسه..نکنه نتونه بخنده؟چیزی که برای پسر من یک نعمت هموار و همیشگ ...
وقتی به این فکر میکنم که آدما چطوری هر جور دلشون میخواست با من رفتار کردن و در ثانی اسمشون رو "رفیق" هم گذاشتن، باعث میشه حالم از خودم بهم بخوره! و از اونجایی که بنده تراپی میرم! دنبال خوب کردن سلامت روانمم، دارم به این فکر میکنم که از این آدما فاصله بگیرم و حالم از خودم بهم نخوره! حالم از اونا بهم ...
من یه غلطی کردم گفتم همین که یک هفته، ۱۰ روز یکبار زنگ بزنی برام کافیه توئه نامرد خودت دلت تنگ نمیشه؟؟ یا میخوای من صدام در بیاد بگی دیدی گفتم نمیتونی به این حد بودنم راضی باشی؟ در هر صورت مارا به چنین سنگدلی شما هیچ خبر نبود جناب عشق ...
من از آهنگ گوش دادنم شانس نیاوردم😔 تایمی که گوش میدادم حالم بد شد وامروز مریض شدم تا این حد فشار روحی برام میاره از یه آهنگ معمولی ولی من عادت کردم گاهی بغضم با یه اهنگ بشکنه... آهنگ های حامیم هم همه غمگین خودش نمی تونه بغضشو وقت خوندن نگه داره ماکه جای خود داریم... ثبت بشه اینجا چه روز بدی رو گذرون ...
امروز جلسه تشکیل شد. من کوچکترین و کم سابقه ترین فرد بودم. با اینحال بنظرم عملکردم هوشمند و کارآمده. بهرحال بنظر میرسه وضعیتم خوب نیس. بخاطر شرم مداوم، حقم و نگرفتم و کسی هم دلش نخواسته حقی برا من قائل بشه. مسیر شغلیم با یه علامت سوال بزرگ روبرو شده. من چی میخوام؟ اگه قراره زندگی و تمام و کمال حس کن ...
من اصولا و اساسا عصرهای جمعه جاهای تفریحی نمی روم چون می دانم توسط خانواده های محترم قرق شده اشت و هر جا خانواده هست انواع اعصاب خوردی هم هست.اما مورچه را برده بودم یک کافه ای برای یک قرار دوستانه و نمی دانستم با وقتم چه کنم.رفتم یک طرف دیگر آبیدر. رفتم و از ترافیک قفل شده آنجا و بوی قلیان و بنزین ...
دوازده سال گذشته، اما هنوز صدای قدمهایت در گوشم میپیچد. هنوز وقتی کسی "آقاجون" صدا میزند، دلم میلرزد. تو عاشق دخترهایت بودی، عاشق پسرهایت، عاشق زندگی، عاشق لبخند مادرم. آن روزهایی که بیمار بودی، ما هنوز باور نداشتیم که دلِ زمین بخوادت، ما هنوز آقاجون داشتیم... یادته موهای خواهر کوچکم رو که روی ص ...
میدونم تموم شده اما باز منتظر پیام چ هستم. دلم واسش تنگ شده. حالم خوبه. با دوستم راه رفتیم و خرید کردیم. باز تنهای تنهام. گوشیم و زندگیم خالی خالی شده. جالبه وقتی تو رابطهام دلم میخواد رها شم و وقتی تو رابطه نیستم دلم میخواد سریع یکی و پیدا کنم. بهتره با ترسهام مواجه شم و در هر صورت شجاعانه و خالص ...