امروز ماه تیرم رو ارزیابی کردم نقطه قوتش ۳ کیلو کاهش وزنم بود هرچند که خیلی جست و گریخته ورزش میکردم و کالری شماری میکردم اما نتیجه خوب بود یه سری اصلاحات انجام دادم یه جاهایی شل تر گرفتم یه جاهایی سخت تر تا هدفم قابل دستیابی تر باشه نقطه ضعفمم بحث با همسرم .. یه چیزایی تو ذهنم هست که بعد از چندین و ...
آه جانانا دل امروز شاهد ماجرای بدی بودم … چه صحنهی تلخی رو دیدم … هوای داغ، ظهر خیابان معلم، و مردی که به جای نالهی درون، فریاد بیرون میکشد … یک دیوانه، یا شاید مجنونی که دنیا، گوشِ شنیدن دردش را نداشته … و بعد، خشونتی که مثل پتک فرود میآید، نه برای دفاع، بلکه برای خاموش کردنِ صدایی که هیچکس نخ ...
آه جانانا دل امروز شاهد ماجرای بدی بودم… چه صحنهی تلخی رو دیدم… هوای داغ، ظهر خیابان معلم، و مردی که به جای نالهی درون، فریاد بیرون میکشد… یک دیوانه، یا شاید مجنونی که دنیا، گوشِ شنیدن دردش را نداشته… و بعد، خشونتی که مثل پتک فرود میآید، نه برای دفاع، بلکه برای خاموش کردنِ صدایی که هیچکس نخواست ...
پست دیروز رو بایگانی کردم مرسی از دوستان عزیزم حرفهاتون جالب بود مخصوصا خانم دکتر عزیز که دقیق متوجه علت مشکل شد مرسی ازتون. اومدم چند تا مطلب بنویسم بعنوان خاطره بمونه. چند وقت پیش یه پاکت شیر تو یخچال مونده بود که درش باز شده بود اما مقدارخیلی کمی ازش مصرف شده بود و ۵رور گذشته بود خوب میدونید که ا ...
بعد از خوردن قیمه بادمجون دستپخت مامان ، خودمو روی تخت پرت کردم تا شبکاری و نخوابیدنِ دیشب رو با یه خواب بعداز ظهر جبران کنم اینبار هم یک هفته خونه ام ، هفت روزه ولی انقدر سریع میگذره که انگار فقط دو روز بود برنامه خاصی برای مرخصیم ندارم و فقط امیدوارم این چند روز بتونم کمیدرس بخونم نا امیدوار همه ...
سلام؛ ما دیگر خسته شده ایم؛ این زندگی تکراری دیگر حالمان را بهم میزند؛ ما انگار دنبال شر میگردیم !🤣 از توی خانه چمبره زدنت بیزاریم؛ منتظریم هرچه زودتر بیرون بروی تا دست به کار شویم و با ایجاد ولوله های بیجا توی دلت آن اندک پول وامانده ی ته کارتت را هم خرج زرق و برق ویترین مغازه ها کنیم ؛ منتظریم بیر ...
یه دوست دارم که بدون باز کردن مشکلات و جزئیات میتونیم ساعت ها به صورت خیلی منطقی باهم درباره اشون حرف بزنیم.. و بدونیم که حریم خصوصیمون از بین بره راه حل برای مشکلات پیداکنیم. این منطقی ترین رابطه امه میتونیم بهم زنگ بزنیم خیلی واضح و شفاف بگیم عزیزم وقت ندارم اگر میشه بعدا صحبت کنیم؟ یا خیلی واضح ...
متین یک دوره مگسی داشت که با خودم میگفتم این بچه هیچوقت آدم نمیشه بدبخت شدیم رفت ..انقد غصه اش رو میخوردم که خدا میدونه.. حالا همون بچه انقد با معرفت و با مرام شده که خدا میدونه درسته هنوز غد بازی ها داره گاهی وقتا اخلاقش مگسی میشه اما توش میتونی معرفت و مرام و لوطی گری رو ببینی... من ذوق میکنما ذو ...
قدمهاش سنگینتر از همیشه بود. هر قدمی که برمیداشت، انگار یه کوه غم رو دوشش حس میکرد. نه صدایی، نه دستی، هیچی. فقط سکوت بود و یه راهی که هرچی میرفت، دورتر میشد. یادش میومد اون روزایی رو که واسه یه ایده، شبا تا صبح بیدار میموند، پروژههایی که با جون و دل تموم میکرد، و راهروهایی که خودش با دستای ...
قدم هاش سنگینتر از همیشه بود. هر قدمی که برمیداشت، انگار یه کوه غم رو دوشش حس میکرد. نه صدایی، نه دستی، هیچی. فقط سکوت بود و یه راهی که هرچی میرفت، دورتر میشد. یادش میومد اون روزایی رو که واسه یه ایده، شبا تا صبح بیدار میموند، پروژههایی که با جون و دل تموم میکرد، و راهروهایی که خودش با دستای ...