حس استرس عجیبی تمام طول مسیر همراهم بود امروز عصر، وقتی داشتم اون مسیر دیرینه ۱۵ سالرو طی میکردم. همچنان همون دختر نوجوونی بودم که تمام طول مسیر دل دل میزد که اگه اتفاقی دیدت باید چیکار کنه ؟کل مسیرو هم مشتاق چهره به چهره شدن با آدما بود دنبال یه ردی از اون چشمای .... هم ترس و دلهره از دوباره دیدن ا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

نکنه بمیرم و یه شب توی زاگرس کمپ نکرده باشم؟ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امشب برای اولین بار همراه مریضم. یکی از خاله هام رَحِمش رو خارج کرده و چند روزی مهمون بیمارستانه. قرار بود مامان بیاد ولی بابا گفت من بیام که اینم تجربه شه برام، یعنی عاشقشم که دوست داره طعم هر چیزی رو چه تلخ چه شیرین بچشم. بخش زنانه و اکثر خانوما تازه زایمان کردن، تخت بغلی یه دختر خانوم حدوداً بیست ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

به طرز مسخره ای وقتی چیزی مینویسم منتظرم بیای بخونیو نظر بدی در حالیکه تو حتی روحتم خبر نداره همچین جایی هست و منی پشت همچین وبلاگی داره برای توئه بی معرفت مینویسه بگذریم... دیشب شماره پلاک ماشینتو دراوردم و خب بله مرض جدید من اینه که تو خیابون دائم خیرم به پلاک ماشین ها که نکنه از کنارم بگذری و متو ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امروز روز غمگینی بود برام از سر صبح حالم عجیب گرفته بود و همین شد که با یک تلنگر سر ظهر ترکیدم.نمیدونم چرا ولی تو اولین تایم خالیم یه ماشین گرفتمو مستقیم رفتم جایی که اولین بار با هم قرار گذاشتیم جایی که واسه اولین بار تو چشمات نگاه کردمو گفتم دوستت دارم هیچ چیز سر جاش نبود به جز خاطراتم، خاطراتمون ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دندون درد داره به جنون میرسونه.... اعصابم به شدت خورده و عصبیم.... چقدر بی جنبه ای آخه لعنتییییی چقدررررر!!!!! ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

در این پست با یک سری چصناله مواجهید، اگر حالتان محتوی غم است حتما بخوانید، اگر هم خوشحالید نگه دارید وقتی غمگین بودید بخوانیدش. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

داشتم پستای قدیمیو سایتو زیر و رو میکردم، یهو با خودم گفتم: "پسر! عجب بند و بساطی داشتیما! میتونی یه دل سیر خاطره برا بچه‌هات و شاید بچه‌های فامیل تعریف کنی، از اونا که برا خودت به صورت غیرقابل توصیفی خنده دار و باحاله و وقتی برا کسی تعریف میکنی فقط بهت زل میزنن و میگن خب که چی؟" واقعا دلم برا نوشتن ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

توی این روزهایی که مرگ و بحران های جور و واجور داره از در و دیوار و زمین و زمان می باره، دیدن یه فیلم تایلندی که از قضا خودش هم فقط تکه کوچکی از این زندگی رو به نمایش گذاشته، می تونه حال دل آدم رو خوب کنه! داستان فیلم درباره رابطه مادربزرگ و نوه ای هست که به مفت خوری و بیکاری توی خانواده شهرت داره. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

نمی‌دانم این چه سِری است که آدم هرچقدر بزرگ‌تر می‌شود دور و برش خلوت‌تر می‌شود. می‌گویم شاید هم این قضیه فقط درباره من صدق می‌کند؛‌ نه این‌که من درونگرا و تودار و کم‌حرف و خلوت‌پسند و این‌شکلی هستم، می‌گویم نکند مشکل از همین خصوصیت‌های عجیبم باشد. وگرنه منطقی‌‌اش را هم که حساب کنی هرچقدر جلوتر می‌رو ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید