چند روزی رفتیم مسافرت نبودم آب گلدونام بدم وقتی اومدم می بینم اون عقبی ها پژمرده شدن نگو مامان دیگه حوصله اش نمی شد بره بالا اون هارو هم آب بده😭 بچه هام انگار از حال رفتن هر کدوم یه وری افتادن.. بهشون آب دادم، فردا کود بدم حالشون بهتر بشه.. دوس دارم دیفنم قلمه قلمه کنم می ترسم نتونم سبزش کنم.. از ای ...
امروز انقدر خسته بودم که اصلا حال و حوصله کلاس نداشتم ولی رفتم و بعد از تدریس کردنم، از کلینیک زدم بیرون. مثل همیشه یه راه رندوم رو در پیش گرفتم. توی جمعیت و هیاهو و شوق مردم برای خرید، صدای بوق ماشینها، شلوغی، داشتم قدم میزدم که یهو باز دیدمت... دوباره دیدمت... همونی که توی این نوشته ازش نوشتم... ...
به عنوان کسی که هفته ای دو بار کوه می رود، هفته اول این استراحت اجباری و ماندن در خانه به شدت سخت بود.اما از دیروز یعنی شروع هفته دوم چنان از این لش،کردن لذت می برم که فکر می کنم واقعا بد نیست آدم هر از گاهی برای خودش تایمی به اسم تایم لش کردن بگذارد و غیر از استراحت و خوردن غذاهای خوشمزه و دیدن فیل ...
برقای خونه خاموشه و فقط لامپ اتاق روشنه صدای بازی گوشی ازونور تر میاد ، آبجی کوچیکه با لباس صورتی و آستین پفی خوابیده و وقتی نگاهش به نگاهم میفته برام بوس میفرسته همه چیز به ظاهر خوبه ولی یک چیز کمه ، نمیدونم چی شاید چون هیچ ذوق و شادی تو نگاه پدر و مادرم نمیبینم امروز به موهای بابام دقت کردم، سفید ...
من خب بعد از یکسری اتفاقات اضطرابم به شدت بالا رفت. به حدی که پارسال یک ماه تمام غذا نمیتونستم بخورم و حالت تهوع داشتم و فهمیدم از اضطرابه. مجبور به مصرف دارو شدم. حالاااااا، حالااااااا من دارو میخورم و واقعا همه چی به تخمدونم شده. خیلی ریلکسم. اصلا درس، زندگی همه چی رو رها کردم. جدی میخوام برم دکتر ...
باز من گیر کردم توی پیاماس. باز افتادم توی دوره من خوب نیستم، من کافی نیستم. خداوندا این پیاماس چیه؟ هر ماه من دو سه روز قبلش یکی دو تا نوشته دارم با این عنوان که وای من بدبختم وای من افتضاحم. الان هم که توی غم غرقم و تنها چیزی که حس میکنم نجاتم میدم گریه کردن و یا بیرون رفتنه و هوا جوری گرمه ک ...
چه عنوان زشتی! اما از ته دلم این رو نوشتم. این روزها به مثال خرس قطبی می خوابم و حتی نمی دونم اثر قرصامه که بهم خورده یا خودمم! داروی ضد اضطراب که میخورم واقعا بیخیال دو عالم شدم و در حالی که میدونم دارم گند میزنم لبخند به لب ادامه میدم. چه زندگی شده بخدا. این چند روز واقعا غمگینم. از هر جهت ناراحتم ...
توی دنیای کامپیوتری یه ابزار خیلی مهمی هستی به اسم ترمینال (Terminal) که توی ویندوز یه مدت اسمش CMD بود، توی لینوکس ابزارهای مختلفی دارن که نقش ترمینال رو بازی میکنن و توی مک هم اسمش همون ترمیناله. این محیط یه ابزار خط فرمان هستش که ما کاری که میخوایم توی کامپیوتر انجام بدیم رو در قالب دستور به کامپ ...
خسته ام از بی عملی! از تنبلی! چند روز و. شبه که بیخیال درس و کتاب و دفترم! چرا نمیخوام بفهمم همزمان نمیشه همه غلطی کرد!؟ باشگاه، زبان، بچه دوساله، سرکار، کنکور ارشد،خونه تمیز مثل اینه،کتابخونه، خیاطی، مطالعه ازاد...! مگه یه روز چند ساعته؟! مگر چندتا کار تو چند ساعتی که کیان خوابه میشه انجام داد؟! چر ...
قطعا خیلی هامون در طول عمرمون از اطرافیان حرف هایی شنیدیم که دلمون شکست💔 به معنای واقعی شکست ها وغم سنگینی روی دلمون به جا گذاشت، شاید هم تبدیل شده باشه به یه ترومای کهنه ولی شفای دلت از جایی شروع میشه که ببخشی باید بتونی سررشته انرژی منفی به قلبت رو قطع کنی وانجا احساس سبکی و راحتی داری منم مثل بقی ...