داشتم پستای قدیمیو سایتو زیر و رو میکردم، یهو با خودم گفتم: "پسر! عجب بند و بساطی داشتیما! میتونی یه دل سیر خاطره برا بچه‌هات و شاید بچه‌های فامیل تعریف کنی، از اونا که برا خودت به صورت غیرقابل توصیفی خنده دار و باحاله و وقتی برا کسی تعریف میکنی فقط بهت زل میزنن و میگن خب که چی؟" واقعا دلم برا نوشتن ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

توی این روزهایی که مرگ و بحران های جور و واجور داره از در و دیوار و زمین و زمان می باره، دیدن یه فیلم تایلندی که از قضا خودش هم فقط تکه کوچکی از این زندگی رو به نمایش گذاشته، می تونه حال دل آدم رو خوب کنه! داستان فیلم درباره رابطه مادربزرگ و نوه ای هست که به مفت خوری و بیکاری توی خانواده شهرت داره. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

نمی‌دانم این چه سِری است که آدم هرچقدر بزرگ‌تر می‌شود دور و برش خلوت‌تر می‌شود. می‌گویم شاید هم این قضیه فقط درباره من صدق می‌کند؛‌ نه این‌که من درونگرا و تودار و کم‌حرف و خلوت‌پسند و این‌شکلی هستم، می‌گویم نکند مشکل از همین خصوصیت‌های عجیبم باشد. وگرنه منطقی‌‌اش را هم که حساب کنی هرچقدر جلوتر می‌رو ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

اگه خود قدیمی‌م رو می‌دیدم، بهش می‌گقتم که خوشحالی یا ناراحتی‌ت رو به اتفاق‌های بیرونی گره نزن، نه اون خوشحالی‌ها موندگاره، نه اون ناراحتی‌ها، خیلی زودگذرن. بهش می‌گفتم مسیر سخت رو برو، یه مدت داغون می‌شی ولی از پس باز کردن این گره برمیای و بعدش آرامش خوبی منتظرته. اونه که موندگاره. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

به فاصله کمی، شاید یکی - دو شب، دو فیلم خوب ایرانی دیدم! خوشحال شدم از بابت این اتفاق و رشد و بالندگی فیلمنامه نویسان و کارگردانان ایرانی. و از طرفی هم تعهدشان در پرداختن به مسائلی که گریبان جامعه و روابط اجتماعی را گرفته، ستودم! مضمون هر دو فیلم یک چیز بود: عوض شدن آدم ها! آدم هایی که از یک جایی به ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

تماشای کوه نگریستن به عظمتی است که اهمیت دارد. نگریستن به یک‌جابودگی پر از قدمتی که سرما و گرمای روزگار را چشیده انگار ورق زدن صدها تقویم است. پستی و بلندی‌های کوه، ورقه‌هایی از تاریخ‌اند که امضای هیچ سیاستمداری گوشه‌هایشان را خط‌خطی نکرده اما لمس‌شان که بکنی، به تمام دوره‌های تاریخی دست زده‌ای. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دیروز یکی از دوست‌هایم گفت تو خودت را خیلی می‌گیری و خیال می‌کنی از دماغ فیل افتاده‌ای. از این حرفش خیلی خوشم آمد. به این دلیل که من تا الآن برعکسش را فکر می‌کردم و حس می‌کردم زیادی مهربان و گوگولی هستم. بعضی موقع‌ها دوست دارم یک سری آدم‌ها ازم متنفر باشند و من را تو لیست تنفرشان قرار بدهند. اصلا ای ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دیشب یهو یادت افتادمو برای چند لحظه نفسم رفت و امشب برای هزارمین بار عکس دو نفرتونو دیدم و قلبم نزد به همین راحتیه مردن ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

درخشان ترین صحنه ای که از فیلم تایتانیک در آن سال ها در خاطرم هست، تصویر نوازنده ی ویلونی ست که موقع غرق شدن کشتی، شروع به نواختن می کند و باقی اعضای ارکستر هم به او می پیوندند و لحظه ای به کاری که در آن موقعیت هولناک انجام می دهند، شک نمی کنند!!... این روزها، این صحنه را بیشتر از هر وقت دیگری توی ذ ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

می خواستم از سالگرد ازدواج مان بنویسم و اینکه چطور پنج سال پیش، در اوج گرمای مرداد ماه، با هم زیر یک سقف رفتیم! اما مگر مشغله ها امان می دهند؟... یادش هم که می افتم، خنده ام می گیرد! به قول عزیزی؛ " مگه تاریخ قحط بود که توی اوج گرما عروسی گرفتید؟! " خب، هیچ کسی از سختی های این اتفاق خبردار نشد. حتی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید