وقتی نوجوان بودم بیرون بردن آشغالها از خونه خیلی برام کار طاقتفرسایی بود و همیشه از زیرش در میرفتم. حضور توی مسجد بهخاطر مراسم ختم هم از همین کارهایی بود که نمیتونستم انجامش بدم. مکالمه با آدمهایی که ازم چندین سال بزرگتر بودن و اعضای درجهی اول خانوادهم نبودن که دیگه از همه سختتر بود. مامان ...
یک جمع پنج نفره، یه پیشنهاد یک نفر میرویم جایی به اسم آرش مال، یه لیوان چای بخوریم که خستگی از تنمان در برود. به منو نگاه میکنم. یک لیوان چای، هفتاد تومن. می آیم سرجایم توی صندلی مینشینم تا همسر سفارش بدهد، به پیشنهاد یک نفر دیگر، یک جور شیرینی را انتخاب میکند برای کنار چای. چیزی شبیه نون خامه ای ...
آنچه در زیر میخوانید، بخش دوم از مصاحبهی حسین پاینده با مجلهی داستان است. بخش نخست این گفتوگو پیشتر در این وبلاگ بازنشر شده بود. ۴. یعنی اعتقاد دارید نویسندگان ادبیات داستانی برای دستیابی به موفقیت حرفهای باید با نقد ادبی آشنا باشند؟ پاینده: نویسندهی عصر حاضر برای اینکه راوی قابلاعتمادی از و ...
هاله های دورم درحال حاضر خیلی منفی و کدره و واقعا چیزی حالم رو خوب نمیکنه. خسته از یه عده که برچسب زدن روی خودشون و وارد زندگیت میشن و فقط حرف و ادعاعه و بس. مثلا یکی که اونقدر بهم نزدیک شده که وقتی نگاش میکنم انگار تو آینه به خودم زل زدم. واقعا چقدر بده که انقدرررررر توانایی تقلید دارین. من واقعا ب ...
من حافظه افتضاحی دارم و این روزها بیشتر متوجهش شدهام و بابتش بیشتر غصه میخورم. یک اضطراب تازه به آن مجموعه قبلیها اضافه شده است؛ آلزایمر گرفتن. اما حالا نمیخواهم با آه و ناله درباره این قضیه حوصله شما را سر ببرم (شاید بپرسید پس مگر مرض داری که برای گفتن یک چیز دیگر چنین مقدمهای مینویسی، که با ...
راستش خیلی تو وجودم انکارت کردم، اما انگار سلول به سلولم عمیقاً تورو میخوان! روز اولی که دیدمت، با خودم عهد بسته بودم هیچ کسی رو به این خلوت و آرامشی که بهش رسیده بودم راه ندم، اما تو حصار دورم رو شکستی و واردش شدی... روز به روز بیشتر از قبل مثل خون تو رگام جریان پیدا کردی، اونقدر بهم نزدیک شدی، اون ...
چمیدونی چقدر سخته برای خیلیا همون آدم ایده آل واسه یه عمر زندگیشون باشی ولی توئه لعنتی من هیچوقت به چشمت نیومدم چی میشد برای یکبارم شده مثل همه خریدارانه نگاهم میکردی ولی حیف حیف که تو رفتی و من الان باید هزارتا فلسفه بسازم که چرا دارم به همه میگم نه اخه چی بگم چجوری بگم ادم عاقل و قوی ای که این همه ...
اندیشمند فرانسوی ژان فرانسوا بودریار یکی از برجستهترین نظریهپردازان پسامدرنیسم است که دیدگاههای عمیقاً انتقادیاش دربارهی ساختار فرهنگی جوامع پساصنعتی، او را به یکی از رُکگوترین منتقدان پسامدرنیته تبدیل کرده است. شاهواژهی اندیشهی بودریار، «واقعیت» است که شاید دیرینهترین مفهوم در فلسفهی غرب ...
ببین نمیدونم قضیه چیه فقط میدونم کلی آدم دارن تلاش میکنن که منو خر کنن، منم تمام تلاشم و میکنم که اونی که خرم نمیشه رو خرش کنم😂 ببین دست رو هرررررر کی می زارم متاهله😆 امروز خیلییییی زیاد رو یه نفر کراش زدم، به جان خودم کااااملاً زیرچشمی داشتم سر تا پاشو برانداز می کردم... نگاه کردم دیدم حلقه داره، ن ...
نقد ادبی، گفتمانی چندوجهی و متکثر گفتوگو با حسین پاینده، استاد نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبائی از لغتنامه دهخدا گرفته تا فرهنگ معین و ناظمالاطباء در معنای نقد آوردهاند سِره کردن و سره گرفتن، بیرون کردن درهمهای ناسره از میان درهمها، بهین چیزی را برگزیدن، خرده گرفتن، کاه از دانه جدا کردن، ...