چیز مُفت خوب است، چیز مُفت خوردن دارد! اگر آب و گاز و برق مُفت باشد که فبه المراد! تا حالا شده چیز مجانی گیرتان بیاید؟ آدمی ذاتا از پیدا کردن و لوت کردن خوشش می آید. مثلا چرا سر مردم را با قرعه کشی ها شیره میمالند؟ چون از توش چیز مفت در میاد! هر چند شاید کلی پول و زمان و انرژی برای واجد شرایط شدن تو ...
چه باید بکنم!؟ خودم هم نمیدانم. شده ام یک فرفره ی لغزان در آخرین لحظات پیش از افتادن ؛ گاهی اینطرف گاهی آنطرف میغلتم ... با این روزهای طولانی چه کنم؟ حوصله ندارم کتاب بخوانم نمیخواهم بیرون بروم و بچرخم چه برسد به اینکه کار پیدا کنم ...پایان نامه ام را ننوشتم عنوان ندارم ... دانشگاهم تمام شده تمام ...
با عرض درود و وقت بخیر خدمت تمامی دوستان(jorabchilar has no enemies)! ...
در یک جمهوری و یا هرگونه نظام سیاسی که نظر مردم در آن اهمیت دارد، حاکمیت یا مجری خواست اکثریت مردم است و یا تصمیمی که گرفته و اجرا میکند با مخالفت گستردم مردم مواجه نمی شود و در واقع اگرچه آن قانون یا تصمیم و خواست مردم نبوده اما به دلایلی از جمله اعتماد به حاکمیت یا درک شرایط، مردم آنرا می پذیرند. ...
پارسال همین حوالی بود که یه ویژن برد داخل گوشیم ساختم. یه مجموعه ای از چند تا عکس که اهداف دورم رو نشون می داد. این دفعه می خوام کامل و با جزئیات روی یه تخته حقیقی بیارم و بزنم رو در کمدم تا هر روز که میخوام صبح زود بزنم بیرون از خونه چشمم بهش بخوره و به امید اونا کمتر غر بزنم🫢 راستش به این شب (لیله ...
لبخندی بود که زیر بارون گریه شد. ...
حسین پاینده بهزودی دو کارگاه برگزار خواهد کرد. شرح محتوای این دو کارگاه را میتوانید در ادامه بخوانید. اطلاعیهی «کارگاه اگزیستانسیالیسم در ادبیات داستانی» ادبیات نوعی اندیشهورزی است و به همین سبب آفرینش متون ادبی، از دیرباز تاکنون، با ژرفاندیشیِ فیلسوفان مقایسه شده است. به طریق اولیٰ، بخش بزرگی ...
رفتم پیش دکتر. دقت کردهاید میگویم دکتر، و نمیگویم دکترم؟ یعنی عرضم این است که به این جزئیات توجه کنید؛ البته نه در اینجا، چون اینجا که یک مشت خزعبل بیش نیست، در زندگیتان. هرچند خود زندگی هم خزعبلی بیش نیست و از آمدن و رفتن ما سودیش کوجیست (ها ها ها). داشتم میگفتم که رفتم پیش دکتر. راستی جنسی ...
4/10/1403 تاریخی که تماس گرفتم دو روز پیش بالاخره باختم به دلم باختم بعد این همه وقت جنگیدن و بردن اینبار باختم به قلبمو دلتنگی سفت یقه زندگیمو گرفت و باعث شد بهت زنگ بزنم و خب لکر نمیکردم با دیدن شمارم بهم زنگ بزنی ولی زدی ، زدیو از دلتنگیام گفتم زدیو از دلتنگیات گفتی زدیو دلم تا همین الان داره از ...
امیدوارم این دفعه بر خلاف همیشه این حسی که از دیشب بهم القا شده دروغ باشه، چون اگر راست باشه و باز بفهمم بهم دروغ گفته دکمه اش رو برای همیشه میزنم و یلدا میشه یه نقطه عطف تو زندگی جفتمون... ...