یکی از خوبی های نوشتن توو وبلاگ اینه که میری میبینی قبلا چیا نوشتی و کجا بودی!؟ این چند وقت، به لطف آمار گیر وبلاگ و عزیز یا عزیزایی که داشتن آرشیو وبلاگو میخوندن پستای ۵ ۶ سال پیش رو خودمم میخوندم! فکر کنم قبلا گفتم! تقریبا از زمان دبیرستان کارای مختلف میکردم! دوم دبیرستان که بودم کارت شار ...
نمیدونم دقیقاً از کجا شروع کنم و از چی بگم! پنجشنبهی هفتهی پیش بود، اعلام شد که نتایج دارن بارگذاری میشن. برای داداشم خودم انتخاب رشته کرده بودم، با وسواس زیاد! همه خواب بودن جز من، بابام ساعت ۲ بود که از سفر برگشت. رفتم کمکش و وسایل رو جابجا کردیم، مامان هم بیدار شده بود... اومدیم خونه، داداشمم ...
یکی دو سالی هست که تعداد افاغنه ای که در یزد می بینم به شدت بالا رفته . قبلا مثلا بیست سی سال پیش ، تعدادی افغان در اطراف محل سکونتمون می دیدم . یعنی در شهر یزد . بعدها یعنی حدودا از پانزده سال پیش به این طرف ، تعدادشون کم شد . رفتند به شهرهای اطراف یزد . کسی منکر مشکلاتی که افغان ها در افغانستان دا ...
همه چیز این روزا سریع اتفاق می افته.. از خدا خواستم یا خودش مه رو برطرف کنه یا کمکم کنه زبانم خوب بچرخه تا بتونم برطرفش کنم و نور رو ببینم..گرچه خیلی برام سخت بود.. با دعای شما..مه غلیظ افق رقیق شد و رشته های نور ازش گذشتن و تابیدن به دل من.. چقدر خوبه که نگاه مهربون شما اینجا رو میخونه.. از مه تا ...
فکر کنم تا الان براتون پیش اومده که منتظر بمونید ساعت رند بشه تا کاری رو شروع کنید! یا وقتی دارید رو موزاییکای پیاده رو قدم میزنید با بهم خوردن چینش موزاییک ها افکارتون بهم بریزه! یا مثلاً وقتی یه الگویی رو در توالی میبینید با بهم خوردن جزئیِ اون الگو پریشون بشید! یا وقتی میخواید کاری رو انجام بدی ...
این پست سرشار از مطالب بداهه و یه هویی و بی مزه است که ممکنه ربطی به هم نداشته باشن! پس اگه به مطالب منظم علاقه دارین اصلا این پست رو نخونین!! ادامه مطلب ...
ترس برم داشته. از این مواقعی که تشخیص نمیدم ترسم منطقی و بر حقه یا ناشی از تغییرات هورمونی و وسوسه ی شیطان و کم شدن توکلم به خدا؛ اصلا خوشم نمیاد.. نمیدونم تغافل کنم و خودم رو به اون راه بزنم و محل ندم به ترسم..یا روش زوم کنم و تا حل نشده بی خیالش نشم.. من همه جوانب رو بررسی کردم. عقلم_و دلم_ مهر ...
یادداشتای دستنویسم همیشه مبنای درد و خشمو اضطرابی بودن که در اون لحظات تحمل میکردم. مثلا این کاربر در ساعتی از صبح زمستان مدرسه در سالی که چندان دور نیست نوشت " من مثلث نیستم، زاویه ای،چیزی برای ارائه ندارم. تنها دلیلیست که میتواند بگوید چرا من هیچ چیزی را در مورد خودم به اثبات نمیرسونم، پس برایم م ...
قالب ارکیده تک رنگ بنفش - ریسپانسیو - دوستونه ادامه مطلب ...
سلام؛ یک سال و یه ماه بیست و یک روز از نبودن من در فضای وبلاگنویسی گذشت! تو این مدت به شدت دلتنگ این فضا بودم و حتی وقتم که خالی میشد سری به وب های دوستان میزدم و میخوندمشون و اگر حوصلهای بود و یا خستگی مجال میداد نظری هم ارسال میکردم. توی این یک سال و اندی که گذشت اتفاقات ضد و نقیض زیادی رو ت ...