سئو همیشه قراره از شنبه شروع بشه!!!چند بار این جمله رو شنیدی (یا گفتی؟ 🙃):«فعلاً نمیخوایم روی سئو وقت بذاریم، ولی بعداً حتماً روش حساب میکنیم.»سئو برای خیلی از کسبوکارها شده شبیه رژیم غذایی:همیشه قراره از شنبه شروع شه، ولی هیچوقت دقیقاً مشخص نیست کدوم شنبه!این تعویق دائمی، باعث میشه وارد یه چرخ ...
از وقتی که خیلی کوچولو بودم مامانم برام میگفت که اوایل ازدواجشون دخترعموم براش از رویاهای بابام درباره بچه اولش گفته. دخترعموم برای مامانم تعریف کرده بود که: - عمو ایوب همیشه میگفت انقدر دوست دارم یه دختر داشته باشم موقع رانندگی دستشو از پشت صندلی بکشه به صورت و ریش هام و به "بابایی پفک میخوام".... ...
من یه INFPام: اینا گفته های دیگرانه مال من نیست: دوستی با امن قشنگه اما گاهی سخت میشه، چون میبینن ناراحتم اما نمیتونن از زیر زبونم بکشن بیرون که چه مرگم شده. گاهی اوقات که یهویی پر حرف میشم به نظرشون با نمکه میشم.... ...
پدر، مردی با موهای جوگندمی و دستانی زمخت که روزگاری با همین دستها چرخ زندگی را میچرخاند، حالا کناری نشسته بود و به گلدان شمعدانی خیره شده بود. عطر شمعدانی، تنها همدم روزهای تنهاییاش بود. پسر بزرگتر، بهروز، هر وقت به خانه میآمد، نگاهی سرد به پدر میانداخت و غرولند میکرد: «بازم همینجا نشستی؟ یه ...
آینده!نمیدونم کی هستی، چی هستی، چه شکلی هستی، اما ازت متنفرم. متنفرم که اجازه نمیدی در لحظه زندگی کنم و چپ و راست میرم باید اسم نحس ات رو بشنوم. متنفرم که شادی الانم رو باید صرف تویی کنم که اصلا معلوم نیست باشی یا نباشی.... آینده من خیلی ازت بدم میاد. انقدر که از تو بدم میاد از گذشته بدم نمیاد. زورم ...
سئو یعنی قضاوت؟ یعنی چی دقیقاً؟سئو فقط بالا رفتن تو نتایج نیست.موضوع اینه که بفهمیکارهایی که کردی واقعاً تاثیر داشتن یا نه.باید یاد بگیری چطور قضاوت درست کنی،نه فقط بر اساس ایمپرشن یا یه نمودار صعودی.هر عدد رو باید تو موقعیت خودش ببینی.مثلاً یه کلیک تو یه سایت ممکنه عالی باشه،ولی تو یه سایت دیگه هیچ ...
برای ساخت شخصیتهای عمیق در داستان به چه عناصری نیاز داریم؟ در این مقاله با ۳ راز مهم شخصیتپردازی موفق آشنا شوید: تناقضهای درونی، گذشتۀ شخصیت و انگیزهها. شخصیتهای داستانتان را واقعی و ماندگار کنید. ...
گاهی کسی برایت کاری میکند، حرفی میزند، یا در لحظهای ناب تو را میبیند… نه از روی وظیفه، نه برای جبران، فقط از روی محبت. اما ما، مشغول خودمان، مشغول گرفتاریها، یا فقط بیتوجه، از کنارش رد میشویم.انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، انگار این لطف یک چیز عادی بوده. و اینگونه است که آدمها کمکم از مهربانی خ ...
زهرا طبق عادت همیشگی دستم را بین دستش گرفت. - واییی خدا چرا دستات اینقدر کوچولوعه..... و من طبق عادت فقط خندیدم. - خیلی کوچولویی بخدا. میدونی یه چیزی هست به من ثابت شده دخترایی مثل تو که کوچولو و ریزه میزه هستن پسرهای قد بلند گیرشون میاد... شاید از من منتظر جواب بود ولی راستش را بخواهی لال شدم. چطور ...
مقدمه | یا میگیری، یا میپریمخاطب امروزی صبر نداره.یه صفحه باز میکنه، یه نگاه میندازه، تصمیم میگیره: بمونه یا بره.همهی زحمتهایی که برای مقاله کشیدی—از تحقیق و نوشتن تا ویراستاری—اگه اولین جملهات قلاب نندازه،همهش میره تو سطل مرورگر.مثل ماهیگیریه.قلاب اگه تیز نباشه، طعمهت هر چقدر هم خوشگل ب ...