زهرا طبق عادت همیشگی دستم را بین دستش گرفت. - واییی خدا چرا دستات اینقدر کوچولوعه..... و من طبق عادت فقط خندیدم. - خیلی کوچولویی بخدا. میدونی یه چیزی هست به من ثابت شده دخترایی مثل تو که کوچولو و ریزه میزه هستن پسرهای قد بلند گیرشون میاد... شاید از من منتظر جواب بود ولی راستش را بخواهی لال شدم. چطور ...
مقدمه | یا میگیری، یا میپریمخاطب امروزی صبر نداره.یه صفحه باز میکنه، یه نگاه میندازه، تصمیم میگیره: بمونه یا بره.همهی زحمتهایی که برای مقاله کشیدی—از تحقیق و نوشتن تا ویراستاری—اگه اولین جملهات قلاب نندازه،همهش میره تو سطل مرورگر.مثل ماهیگیریه.قلاب اگه تیز نباشه، طعمهت هر چقدر هم خوشگل ب ...
نسرین نمیدانست دقیقاً از کِی متوجه پیرمرد شده بود. شاید وقتی برای چندمین روز، از کنار همان نیمکتِ چوبی گذشت و دید مردی با موهای سپید، پالتویی قهوهای و عصایی چوبی، در سکوت نشسته و به انتهای کوچه خیره مانده است. همیشه سر ساعت پنج عصر. نسرین، دختر جوانی با عادتهای ساده و دلمشغولیهای بیادعا، هر رو ...
بچهها ذوق میکنند وقتی چیزی را با اشتیاق نشانت میدهند. مثلاً یک نقاشی کج و کوله، یا ماشینی که از ته جیبشان خریدهاند. پس کمی خلاقیت نشان بدهید، ذوقشان را کور نکنید . حداقل لبخند بزنید، چهرهتان را شاد نشان دهید، حتی اگر خستهاید، حتی اگر آن چیز برایتان بیاهمیت است . تعجب کنید، پوزخند نزنید، سؤا ...
ماندن در دل کسی، کار زمان نیست؛ کارِ عشق و فهم است. **** تو در من ماندی، نه چون خواستی… چون من نخواستم که نباشی. مانا ...
سکوتی که از دل میجوشد، صدایی دارد که هیچکس جز "او" نمیشنود. **** در دنیای پر هیاهو، گاهی یک لحظه سکوت، همه چیز را فریاد میزند. مانا ...
ساختار نویسیمقدمه | نوشتن بدون نقشه، وقتتلفکردنهفرض کن یه متن خیلی مهم داری برای نوشتن. لپتاپ رو باز میکنی، صفحه سفید روبروته و یه ایده توی ذهنته. شروع میکنی به نوشتن، یه پاراگراف، بعد یه ایده دیگه، بعد یه خاطره، بعد یه نکته فنی، بعد... گم میشی.وقتی ساختار مقاله از اول مشخص نباشه، نه فقط خوانن ...
گاهی باد، گریهی دل را با خودش میبرد؛ بیآنکه کسی بفهمد بغضی بوده. **** هر نسیم، ردّیست از دلی که بیصدا شکست و هنوز دارد ادامه میدهد. مانا ...
لبخندهایی هست که نه به وقت مینشینند و نه بیدلیل، فقط از ته دل میآیند. **** وقتی بیهوا لبخند میزنی، یعنی قلبت هنوز زندهست؛ حتی اگر خسته باشد. مانا ...
دلم نیومد اینو بزارم بعدا بنویسم شب شام غریبان چقدر قشنگ غریبی اهل بیت رو نشون میده وقتی که دیگه خبری از صدای طبل ها و پذیرایی شربت و کیکها و غذای نذری نباشه بجز چند نفر و پسربچه هایی که ذوق دارن هیچ سینه زنی پاشو به میدون نمیذاره...:( همون هایی که تا امروز با ته توانشون میکوبیدن به طبل ها تا به ب ...