از آنجایی که آدم در دوره امتحانات به انجام هر کاری مشتاق و علاقهمند میشود جز درسخواندن، آمدم در سکوتِ خانه که حالا شبیه کتابخانه شده و جز صدای ورقزدن کتاب و جزوههای ما، صدای دیگری از آن به گوش نمیرسد، این را بنویسم و بروم پی سروکلهزدن با لمعات جناب عراقی:اگر دوست دارید یک سریال سروشکلدار با ...
به تو که فکر میکنم، با اجازه آقای براهنی، مطلع شعرش را عوض میکنم و اینطور برایت میخوانم:معشوقِ جان، به خون آغشته منی!میگویم خون و هر وقت که به تو فکر میکنم، نمیتوانم خون را از حافظهام پاک کنم که به نامِ تو سنجاق شده است. حلالترین و محترمترین خون، همان خونی است که برای تو و در راهِ تو ریخته ...
جارون لانیر به عنوان یک شخصیت چند وجهی و تاثیرگذار در دنیای فناوری شناخته میشود. او نه تنها یک دانشمند کامپیوتر پیشگام و یکی از بنیانگذاران اصلی حوزه واقعیت مجازی (Virtual Reality) است، بلکه در قامت یک آهنگساز، نویسنده، و منتقد اجتماعی نیز فعالیت میکند. شهرت اولیه لانییر به خاطر ابداع یا محبوب کر ...
بعد از جنبش مهسا، وقتی همه جا دعوا بود، یادم مانده دختر جوانی یک نظری نوشته بود و مردی برای این نظر فحش نوشته بود که تو که اگر مادرت فلان نبود بسار. دختر خیلی ساده جواب داده بود: ولی مادر من سالهاست در این دنیا نیست.مرد یک پاراگراف عذرخواهی نوشته بود، پاراگرافی که علیرغم تلاشش، هیچ کمکی به پاکسازی ف ...
.▫️برای تنها(تر) نشدننسخه یکخطیِ مهمی برای تنها(تر) نشدن وجود دارد: اینکه از هر کسی چیزی را بخواهی که میتواند بدهد و بقیهاش را از جای دیگری، کس دیگری یا از خودت بخواهی. بگذارید توضیح بدهم. آدم باید از خانواده همان چیزی را بخواهد که خانواده میتواند بدهد. در غیر این صورت خیلی چیزها را می خواهد و ن ...
یکم: صبح که پتوی مسافرتی را از توی کیسه پارچهای بیرون کشیدم تا از خودم جلوی باد بیامان کولر -آن هم توی این سرماخوردگی که معلوم نیست قرار است کِی تمام شود- محافظت کنم، دلم برای خودم سوخت. از وقتی یادم میآید، دمای شرکت هیچوقت مناسبِ من و همین تعدادِ کمِ همکارهای خانم نبوده است. دما همیشه متناسب با ...
دوباره همسفر شدیم و دوباره تهران.اینبار خداخدا میکردیم که مثل دفعه قبلی اسرائیل به سرش نزنه دقیقا تو روز سفر ما عرض اندام کنه!چشمترس شده بودیم دیگه، ولی از اصفهان به بعد ترسمون ریخت و مثل رخش زدیم به چاک جاده.سر راه به پیشنهاد من سری به حموم فین زدیم. من قبلا هم رفته بودم ولی هنوزم جایی که یه ز ...
میگفت نبات رو میزاره گوشه ی دهنش، سرشو میبره کنار شیر آب، آب خنک رو باز میکنه و دهنشو میگیره زیرش.آب خنک از کنار نبات رد میشه، چطوری میفهمیدیم؟ وقتی ک چشماشو میبست. انگار وسط بهشت کنار نهر عسل بود.انگار ی شربت شیرین تموم نشدنی داشت ک از مزه اش سیر نمیشد.سرشو ک میآورد بالا، اروم از ساعدش میکشید روی ...
این آوازها تا کدام گوش ناشنوا تکرار،تکرار،تکرار می شود؟!.. ...
In MajeraPallett🗣 پالت🎧 موزیکهای مشابه تو اپلیکیشن ...