از غمها آوازی میمانداز امیدها کلمهایاز زندگی شعری میماند__ بیژن جلالی ...
تقریبا هر زن گیلک در طول زندگی اش یک بار لباس قاسم آبادی پوشیده یا در رقص گروهی قاسم آبادی شرکت کرده. رقصی که مراحل کاشت و برداشت شالی را به شکل دایره وار بازسازی میکند. قاسم آباد روستایی بسیار قدیمی از توابع رودسر است.لباس زنانه قاسم آبادی، شامل یک دامن کلوش با سکه های دور، یک نیمتنه که امتدادش به ...
بعد از صد سال تصمیم گرفتم بهخاطر دل خودم، فقط و فقط بهخاطر دل خودم نه هیچچیز دیگر، یک جلسهی نقد فیلم شرکت کنم. اطلاعیهاش را دیدم، زنگ زدم رزرو کردم، با اینکه شب نخوابیده بودم صبح زود حاضر شدم و رفتم آنجا. چه شد؟ عذرخواهی کردند و گفتند منتقد سرما خورده و جلسه کنسل شده. من زدم زیر خنده. چرا؟ چون ...
خطر در آب زیر کاه بیش از بحر میباشدمن از همواری این خلق ناهموار میترسم#عروسی #ریاکاری(@mahdiyartian) ...
اعتبار رابطه به آدمهایی است که آن را ساختهاند؛ به همهی لحظههایی که جمع میشوند و کنار هم مینشینند و قاب عکسی میشوند که در کهنسالی در بهترین قسمت خانهات میگذاری. پایداری رابطه هم فقط به ماندن در سختیها و گرفتاریها و یا سهیم شدن در شادیهای مشترک و نامشترک نیست. مهم این است که پیوسته به نقش ...
کنارش نشستم و زیر چشمی نگاهش میکردم, چند دقیقه گذشت , خورشید به پشت گلبرگ هایش سر خورد و رنگی نارنجی به آن داد , داشتم نگاهش میکردم اما این زنبور بیشعور (... اصلا ولش کن ), آمد بالای سر گلم تا از آن چیزی بردارد , من هی کیشش کردم , ناگهان درخت که به آن تکیه داده بودم , یکی از شاخه هایش را آرام بر سرم ...
هر چند که از دانشگاه زیادی دلخورم و سهمم از همه این سالهای بودن در دانشگاه را چیزی جز رنجوری و خستگی و ناکامی نمیدانم، اما در لحظههای زیادی قدردانش بودم. معلمی را از همین دانشگاه دارم و زیستن با ادبیات را.ادبیات نبود، حوصلهام به تحمل اینهمه تلخکامی و رنجِ دنیا قد نمیداد. ادبیات میخوانی و می ...
بین اشیا دورریختنی و نگه داشتنی در رفت و آمدم. طبق عادت کوزهگر مشهور زمان، در اتاق خودم سه پهباد ترکیده و باقی اتاقهای خانه را تا حد قابل قبولی نظم داده ام. اتاق کارم بزرگم را با اتاق کوچک بچه تاخت زدم. دارد بزرگ میشود و دوست هایش برای بازی می آیند و از این به بعد به فضای بیشتری از من نیاز دارد. ی ...
هشت ماهی میشود که بچهی همسایهمان مریض است. من از کی فهمیدم؟ از وقتی بابایش گفت برق که میرود و آسانسور نداریم، فلانی وقتی از مدرسه برمیگردد، نمیتواند از پلهها بالا بیاید. پرسیدیم چرا و جواب داد پایش درد میکند. دردی ناشی از یک تومور بزرگ؛ توموری که جهش ژنتیکی زمان رشد ایجادش کرده بود.توی تمام ...
اگه شما هم مثل من تایید و تعریفای الکیِ چت جیپیتی روی اعصابتونه و نمیتونید درست تشخیص بدید جواب درست کدومه، به این آدرس برید:Settings>Personalizationو داخل کادرِ «Custom Instructions» این متن رو وارد کنید:(روش بزنید کپی میشه)تو مربی سختگیر و صادق من هستی. هیچ چیزی را قشنگتر از آنچه هست نشان ...