سلام. خیلی خستهام. خیلی کوفتهام و چیزی برای گفتن ندارم :) ...
بعد از خواندن يكی از نوشتههايم، پيام میدهد و میگويد: «بيا و فكركن كه من همان فرشتهء مهربانم. اگر چه چيزی را زير متكا بهجاى خستگیهايت بگذارم خوشحال میشوی؟» مدتی فکر میکنم و نهایتا جواب میدهم: «هيچ چيز. من از چيزی رنج میبرم كه تعلقی به خود من ندارد.»..من حالم خوب نيست.اين جمله، هرچه گفتنی هست ...
در تاريكى اتاق دراز كشيدهام و هی بیجهت از اين پهلو به آن پهلو میشوم. میدانم كه خوابم نمیبرد اما انگار رغبتی هم به بيدار ماندن ندارم. نمیدانم كه باز همه چيز زير سرِ آن نمودار انرژی است كه ماشينش بنزين تمام كرده و افتاده توی درهء سينوس منفی يك، (هیچ هورمونی هم نیست که بیاید و یک هلی بدهد)، يا اي ...
دیروز نازآفرینم یکسالش شد و شب یک جشن تولد ساده و خیلی نقلی و خودمانی طور برای خودمان گرفتیم. مهمان ها به غیر از خودمان ، دونفر بودند که شب هم ماندند ! کیکش را هم خودم پختم که با اینکه شبیه کیک تولد های آماده نبود و بیشتر به کیک صبحانه می مانست و فکر کنم خوشمزه بود ، شاید هم من فکر می کردم خوشمز ...
ساعت نزدیک ۱ شبه، همه خوابن و فکر کردن به آینده نمیذاره بخوابم. هفتهی پر از تعلیقی پیش رو دارم و امیدوارم همهچی همون شنبه مشخص شه. چقدر عجیبه که یه ایمیل ساده میتونه باعث برنامهریزیهایی بشه که شکل زندگی آدم رو بهکلی تغییر بده. خوبیش اینه که برای هر دو حالتش برنامه دارم و تهش به مقصد میرسم. ...
«دارند نگاهت میکنن» «نباشی، سراغتو میگیرن» «اضافی هستی» و شبیه اینا فقط تو ذهن ما هستن! مثل داد زدن توی یه اتاقک شیشهای دوجداره است، بدون اینکه کسی از بیرون صدامونو بشنوه. بیرون بیا و بزن به دل ترسات. سلام:) ...
همیشه دغدغم این بود که تقریبا تمام تکنولوژی و ایده هایی که نیاز های معمولی آدمارو رفع کنه قبلا ساخته شده . شبکه احتماعی ، تاکسی آنلاین ، سرویس های آنلاین و پیامکی و ... و دیگه راهی برای بهتر شدن وجود نداره . اما از وقتی که جمله دیوید گاگینز رو شنیدم دیگه خوابیدن و وقت تلفنی واقعا برام حروم شده . ا ...
حالا که غول بی شاخ و دم وقت تلفنی رو شکست دادم ، وقت شروعه :))) برای بار چندم .. همیشه هم یه تکنیک ساده دارم و یه پکیج از اقدامات ساده آماده کردم که من بهش میگم وعده استارتر. این وعده استارتز عین هندل میمونه و منو راه میندازه این وعده برای من شامل : نظافت اتاق و میز و... کتاب خوندن زبان خوندن ورزش ...
من از وقتی که کامپیوتر اومد وسط هال خونهمون دنبال این بودم که راهحلی برا بیرون اومدن از اون اتمسفری که توش گیر بودم پیدا کنم. یه راهحل پیشرو. اینطور نباشه که با ضایعات چوب نجاری هلیکوپتر یا سوخوی اسباببازی درست کنم که نشه بهش دل بست. همون دورهای که نصف بیشتر روز رو تو انباری با اشیاء و ساختنی ...
من یه غولی دارم که داره زمان هامو ازم میدزده ، تمرکزمو ازم میدزده ، انرژی و توانم رو ازم میگیره. اون غول مجموعه ای از تفریحات سبک و ساده ای هستند که با دوپامین های کوچیک ، منو درگیر لذت های زودگذر دنیا کرده . غولی که منو مجبور میکنه درد امروز رو به تعویق بندازم و لذت های فردا رو امروز تجربره کنم. بل ...