پس کی میپری؟توی این مدت اخیر پروسه‌ی مهاجرت وارد مسیر جدی تری شد، هرچند به تأخیر خورد و اونی نشد که خودم می‌خواستم اما در عوض الان میتونم سه تا زبون زنده‌ی دنیا رو صحبت کنم و یکیشونو در حد فوق العاده یادگرفتم!از جیب پرپولت چه‌خبر؟امسال برخلاف سال های گذشته دیگه خیلی از بریز و بپاشا حذف شد و توی مخار ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

نشسته‌ام توی اتوبوس، و محمدرضا هم داره می‌خونه. از یک جایی، حدود یک سال قبل حدودا، محمدرضا برای من خواننده‌ی فاخری نبود که گاهی بهش گوش می‌دم. گرمای صداش بخش عمیقی از من شد، و پناهگاه روزهای نه چندان خوشحال.  ماه اول زمستون خیلی جالب نبود فکر کنم. چیز غیرقابل‌پیش‌بینی‌ای هم نبوده. ترکیب تاریکی و فشا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

وبلاگ های مورد علاقه خود را در زیر برایم کامنت کنید سپاس ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

راستش این مدت حالم زیاد خوب نبود؛ بیشتر زمان خالی ام را با آشپزی گذراندم خداروشکر نتیجه ی همه ی کارها خوب درآمد و حسابی دل پدرجانم را برد ؛ انقدر که از مادرم شنیدم پیش او حسابی تعریفم را کرده و گفته برای خودم خوب خانمی شده ام ... البته این حرفها هیچ خوشحالم نکرد ، یک لبخند گذرای پوچ روی لب‌هایم نشان ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

الآن ساعت نه صبح است و آسمان، آسمان زمستانی محبوب من. من ولی به‌جای لذت بردن، مثل گربه‌اى كه موتور گرم ماشينِ كنجِ خيابان را پيدا کرده باشد، خودم را چسبانده‌ام به شوفاژِ خانه و منتظر نشسته‌ام تا راننده زنگ بزند و اين خبر نحس را بدهد كه رسيده است. ولی تا آن‌ موقع، همان‌طور چسبيده به شوفاژ، دعا می‌خوا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

اين عكس را جناب "فهيم عطار" چند روز پيش در كانال عكاسی‌اش گذاشته بود. كنار هزاران عكس ديگری كه خودش با دستان خودش گرفته است. درحالی كه داشتم از تماشای تك‌تك آن‌ها لذت می‌بردم، تا به اين تصوير رسيدم احساس كردم كه چيزی در درونم جرقه زد. منظورم از جرقه، يك چيزِ زندگی‌بخش مثل آن شعله‌های نورانیِ توی آسم ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چه باید بکنم!؟ خودم هم نمی‌دانم. شده ام یک فرفره ی لغزان در آخرین لحظات پیش از افتادن ؛ گاهی اینطرف گاهی آنطرف میغلتم ... با این روزهای طولانی چه کنم؟ حوصله ندارم کتاب بخوانم نمی‌خواهم بیرون بروم و بچرخم چه برسد به اینکه کار پیدا کنم ...پایان نامه ام را ننوشتم عنوان ندارم ... دانشگاهم تمام شده تمام ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

روزی با شکم خالی به رژیم علیه رژیم خوردنو اینک آسودننخوردن و خوراندنو اینک بالیدنبه خودمبه اصالت آوار شده‌ی چیزهابه سر خم‌های ترجیحیبه قدغن‌های تنبیهیبه همه چیز فکر خواهم کردبه هیچکاک و بستنیچیزکیک و باقلوادوازده شبو مبارزه‌ی نیروهای داخلی برای بقابا نیروهای داخلیِ بقابرای بقابق‌بق‌ سگِ بقا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

مهم ترین دستاوردی که در سال 2024 داشتم ، یک رویای جدید بود. 2 سالی میشد که دیگه هدف و رویایی توی زندگی نداشتم . یک زمانی میخواستم درآمدمو افزایش بدم ، یه زمانی میخواستم خودمو به پدرم ثابت کنم . یه زمانی خیلی چیزا میخواستم و بهشون رسیدم و این باعث شد که دیگه از لحاظ هدف و رویا خلع سلاح بشم. دنبال یه ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

من از آن دسته بچه‌هايى بودم كه چون پايم را از توى گليم تابستان چند وجب بيشتر داخل پاييز دراز كرده بودم، در ٦ سالگى به مدرسه راهم نمى‌دادند. مى‌گفتند بايد بروى و به تقاص آن چند روز، چند صد روز ديگر صبر كنى. اما خب پدر و مادرم خيلى دلشان با اين قضيه صاف نبود. براى همين هم شانسشان را (و شايد در اصل شان ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید