سلام به دوستان عزیز نادیدهام. سلام به کسانی که من و وبلاگم را بیبهانه میخوانند. سلام به تویی که شاید در یک روز بارانی خیلی اتفاقی از اینجا گذشتی و چیزی از تو در وبلاگم جا ماند. تو شاید مرا نشناسی، ندانی اهل کجایم، ندانی پیشهام چیست و علایق و اعتقاداتم کدام، اما این چیزها که اهمیتی ندارد، چیزی که ...
این روزها که ضدفرهنگ بر علیه مردم ایران غلبه کرده است خوب است با یادآوری فرهنگ غنی ایرانیان این نقش را کمرنگ ساخته و جلو بیگانگان ایستاد. پوسترهای زیر با این هدف طراحی شده است ان شاء الله بتواند ثمر بخش باشد. دانلود پوستر ها با کیفیت اصلی در ادامه مطلب ادامه مطلب ...
... معرفی کتاب ... بعد از سال ها این اولین کتابی بود که در سالهای اخیر طی یک روز و یک نفس خواندمش . باربارا کامینز (۱) به قدری ساده و روان در مورد زندگیش صحبت می کند و خواننده را درگیر می کند که به این راحتی نمی توانی کتاب را رها کنی. یکی از نقاط قوت ک ...
چند وقتی بود که از اون کامنت و جواب عجیب و غریب بیان خبردار شده بودم و خیلی هم بابتش ناراحتم. بیان واقعا جای فوق العادهای هست (و شاید بود). اگر اینجا یک درصد خراب شد و دیگه فعال نبود میرم سمت ویرگول. البته اونجا خیلی هدفمندتر و بهتر مینویسم. اینجا هم لینک ویرگولم هست (کلیک کنید) یادمه که قرار ...
تو اسنپ با گوشی دارم مینویسم. اولین باره اینجوری مینویسم.همش با سیستم بوده. یکجا ساکن بوده. رمزم ذخیره بوده. رمز و زدم با گوشی در حال حرکت به سمت خونهی امنم... چند روز گذشته خیلی کار کردم. خیلییییی ها. نگاه کن خیلیییییییییییی. اسنپی هم کلا آلبوم شکست عشقی گذاشته. همشم چرت و پرت😅. چشم خوشگله چتری سی ...
بیشتر از چهل سال از عمر انقلاب اسلامی گذشته و به همین تعداد جشنواره فیلم فجر هم برگزار شده. با این همه، دریغ از فیلم ساده ای که توضیح دهد چرا مردم در دهه پنجاه به خیابان ها ریختند و نظام سه هزارساله شاهنشاهی را برچیدند! شما چنین فیلمی سراغ دارید؟ اصلاً چرا انقلاب شد؟ ...
پرسیدم: به "زخم چشم" اعتقاد داری؟ جواب داد: نه! ما آدم ها، خیلی دوست داریم اتفاقات تحت کنترل ما باشد و اگر خودمان نتوانستیم، یک عامل بیرونی پیدا میکنیم که اتفاقات را به آن چیز نسبت بدهیم. اینگونه ذهنمان آرام می شود که حداقل نظمی بر جهان حاکم است. ادامه داد: جهان اهمیت نمیدهد که ما چه کسی هستیم. ما ...
بعضی مواقع توی زندگی شرایط فکری خیلی سخت میشه، عذاب آور میشه و به یک سری شرایطی میرسم که واقعا از زندگی خسته میشم. مثلا با خودم میگم باز هم همون اشتباه رو کردم، باز هم اعتماد کردم و باز هم همون شد، باز هم سفره دلم رو باز کردم و آخرش این شد و هی گذشته، گذشته و فکر و فکر و فکر. واقعا انقدر عذاب کشیدن ...
سلام و بله من یهو ساعت ۴ صبح به سرم زده بیام بنویسم اول اینکه یه هفته ایه ذوق دارم چون دست قشنگه رو به افتخار این بازیکن بزنید که بالاخره طرحش تموم شد خداروشکر خداروشکر خداروشکر محیط کار واقعا ادمو بزرگ میکنه چه nicu که بودم و همکارای نایس و مریضای گوگولی داشتم و چه بخش سگ اعصاب عفونی تو این دو سال ...
چندين روز پيش، پس از آن كه با قطارِ نيمهشب حركت كردم، نرسيده به طلوع خورشيد، دستم به دستگيرهء در رسيد و وارد خانه شدم. چمدان و كيف و كولهام را يك طرف روی زمين انداختم و خودم را خسته و درخودفشرده، روی تختخواب. در همان موقع بود كه ديگر عقربه هم پای كوچكش را روی گلوی ٤ گذاشته بود. تا چشمهايم را بس ...