امسال میخوام کارهای زیادی انجام بدم. مثل سالهای قبلی نیست که تازه میشد 2 خرداد و بعدش به این فکر میکردم امسال بیام و اهدافم رو بنویسم! نه... امسال تمام این اهداف رو نوشتم ولی مهم تر از همشون اینه که امسال خودآگاهترین نسخه از خودم بشم. میخوام مثل سالهای قبل که همه چی رو آنالیز میکردم، امسال بیشتر آ ...
بعد از تحویل سال نو با بچهها زدیم به جاده، چند ساعتی در طبیعت گشتوگزار کردیم و بعد از افطار رفتیم خونهی مادربزرگ، نمیدونم در ذهنم چی گذشت که با خودم گفتم الان وقت اینه بریم خونهی عمه، خدا رو شکر بقیه هم موافق بودن. […] ...
به نام خدا. سال جدید رو مثل همیشه با هزار امید و آرزو آغاز کردیم که انشالله برای همه مردم ایران پر از خیر و برکت و شادی و خوشحالی باشه. امسال موقع سال تحویل با شاهین در منزل به سر بردیم و سفره هفت سین هم نچیدیم. اتفاق جالبی که در آخرین روزای سال افتاد ، شب چهارشنبهسوری بود .. من قبل ترش به شاهین گف ...
هدیۀ نوروزی یا هر چی می خوای اسمش رو بذاری! روزهای خداحافظی رو که به یاد میارم، همیشه جزو سختترین روزهای زندگیام بوده! غمی که توی خداحافظی هست شاید بشه توی از دست دادن عزیزان پیداشون کرد، اما خب چاره چیست هر کسی یه روزی میاد و یه روزی میره... امروز روز رفتن بیانِ... روز خداحافظی خیلیا با بیانِ... ...
1. هوا ابری بود وقتی من تصمیم گرفتم بروم بیرون و ذرت بخرم تا به پاپ کرن تبدیل کنم و بجای برندی و شامپاین و ودکا و اینا بزنم بر بدن به میمنت نوروز. همچنان هوا ابری بود وقتی قدم گذاشتم توی کوچه.اما ناگهان نم بارانی زد که خیلی هم دلپذیر بود و همچنان دلپذیر ماند تا وقتی که من نصف مسیر را رفته بودم. ناگ ...
مرا ببوس مرا ببوس برای اخرین بار تورا خدانگهدارکه میروم بسوی سرنوشت بهار ما گذشته گذشته ها گذشته منم به جستجوی سر نوشت در میان طوفان همپیمان با قایقرانها گذشته از جان باید بگذشت از طوفانها به نیمه شبها دارم با یارم پیمانها که بر فروزم اتشها در کوهستانها اه شبه سیه گذز کند زتیره راه گذر کند نگه کن ای ...
سال نو شد ، بهار شد ؛ ۱۴۰۴ هم رسید ... مبارک باشد . من آرزو میکنم امسال حال همه خوب باشد ، امسال دنیا به کام همه باشد ؛ همه آنهایی که شاغل هستند و آنهایی که مثل من بیکار توی خانه نشسته اند پول حسابی توی جیب شان باشد و مشغول انجام دادن کاری باشند که دوست دارند امیدوارم امسال حسرت ها کم بشوند ؛ کم وبی ...
به سانِ نَقبی که دنبال-روی امتداد آن می شوی نقبی که خود در نقب-راهِ دیگری ست در ژرفای میان-تهیِ یک مَغاک که هرگز نور خورشید را به خود ندیده است! همانند پاشنۀ دری که در یک رؤیای نیمه-از-یاد-رفته می چرخد همچون آب-چین ها و ریزموج هایی که از بابت پرتاب یک سنگ ریزه اندر مَسیلِ یک نَهر متولد می شوند . د ...
دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ شده. دلم برات تنگ ...
این روزا بیان بلاگ حال و روز خوشی نداره! یه زمانی لذت میبردیم از این کیفیت خدمات اما الان با دیدن مشکلاتی که هست هر روز یه ایده برای مهاجرت به ذهنمون میرسه! اما خیلی خاطرات خوش اینجا داشتیم! خاطراتی از جنس رفاقت با کسایی که فقط صورت قلمشون رو میدیدیم! فعلا توی این پست قالب هایی که بچه ها توسعه دا ...