دوستان قشنگ و نازنینم به روز کردن ااین وبلاگ واقعا سخته ولی خوب واقعا دوستش دارم واسه همین تصمیم گرفتم هفتگی بنویسم پس اگر کامنتها دیر جواب میدم ببخشید باید زندگیم رو سروسامان بدم .من رو به مهربونیتون ببخشید . ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

من خیلی مشتری سینمای خانگی نبودم، شاید دلیلش این بود که اپلیکیشن‌شون روی تلویزیون نصب نبود و روی لپ‌تاپ ترجیح می‌دادم فیلم‌های خارجی ببینم. الان اجل معلق و کارناوال تبدیل به فیلم‌های خانوادگی شدن که هر هفته دنبال می‌کنیم. اولین بار هم یادمه بیکار تو […] ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

بعد از حدودا دو سال قرص خوردن و دو و نیم سال نشستن توی اتاق‌های درمان، اینو پذیرفتم که تو منو نمیخواستی. این نخواستن ناشی از ناکافی بودن من نبوده. من هر چیزی بودم تو باز هم منو نمیخواستی. اگه یه پنت‌هاوس توی تهران داشتم یا اگه خارج از کشور بودم با یه شغل و موقعیت عالی یا اگر از اینی که هستم هم پایین ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

ذاکر: سلام، حالت خوبه؟ مذکور: سلام، خدا رو شکر! این گفت‌وگو از آن دست مکالماتی است که در طول روز بارها تکرار می‌کنیم، بی‌آن‌که چندان برای واژه‌هایش معنا یا وزنی قائل شویم. «سلام» تنها نقشی آیینی دارد، گویی کلید آغاز گفت‌وگوست و راستش را بخواهی، در نود و نه درصد موارد، پاسخ‌هایی که به پرسش طرف مقابل ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

بنام رب کریم اولین چیزی که با کیبورد جدید تایپ کردم چهارتا خ بود : خخخخ ، بجهت اطمینان از اینکه این کیبورد کار می کند. کیبورد نوم مبارک ! هدیه بود و خیلی چسبید.. چون هدیه دهنده از لابلای حرفهام فهمیده بود که کیبورد لازم دارم.. و حالا این منم، با انگشتانی روی کیبورد که منتظر است تا حجم حرفهای ناگفته ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

من باچه حالی و چه افکاری خوابیدم بعدخواب دیدم جنگ شده همه ی آدما یه گوشع نشستن وگریه می کردن و عمیقا ناراحت بودن... ناراحت از یه ترور بد.. قبل از اذونی چه خوابی بودا.. باز خداروشکر من مثل مامان نیستم که گاهی نصف خواب هایش راست میشه. ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

مسخره ست که با ۳۲ سال سن دلم مهمونی هالوینی میخواست ولی هیچ جایی دعوت نشدم چون دوستای انقد پولداری ندارم که دغدغه شون هالوین باشه و خودمم اونقد پول ندارم که مهمونی اینجوری بگیرم بنابراین باید بشینم یه فیلم تخمی راجع ب هالوین ببینم و ب آرزوهای نرسیده و عقده های تو دلم فکر کنم !! ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

مامان سارا صبح امروز قیمت سیب زمینی را از آقای دستفروش می پرسد و می شنود: - کیلویی بیست و هشت هزار تومن مامان سارا تصمبم می گیرد،عصر با دخترش برگردد و سیب زمینی بخرد.عصر برمی گردد و همان سوال صبح را از همان دستفروش،می پرسد و می شنود: - سی و پنج هزار تومن مامان سارا می پرسد: - مگه چه اتفاقی از صبح تا ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

چند شبه دارم یه آدمی رو خواب میبینم که اینجا در موردش نوشتم! وقتی بیدار میشم حس بدی دارم. حس بدی دارم از اینکه بیدار شدم! من توی خواب حالم خیلی بهتره پس اصلا چرا باید بیدار بشم؟! وقتی بیدار میشم میبینم لپ‌تاپ و گوشی و همه چی روشن و یهو بیهوش شدم و خوابم برده! یاد اون دوستم میوفتم که میگفت ببخشید از ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

یک هفته همه چیز خوب پیش میره، یک هفته همه چیز دایورت میشه، یک هفته نصفه خوب پیش میره، زندگی همینه، هیچ چیزی ثابت نیست. حتی روتین‌ترین برنامه‌ها هم می‌تونن روتین نباشن. یکم از برنامه دارم فاصله می‌گیرم، دلیلش اینه پروژه‌ی خیلی بزرگی رو شروع […] ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید