چند شبه دارم یه آدمی رو خواب میبینم که اینجا در موردش نوشتم! وقتی بیدار میشم حس بدی دارم. حس بدی دارم از اینکه بیدار شدم! من توی خواب حالم خیلی بهتره پس اصلا چرا باید بیدار بشم؟! وقتی بیدار میشم میبینم لپتاپ و گوشی و همه چی روشن و یهو بیهوش شدم و خوابم برده! یاد اون دوستم میوفتم که میگفت ببخشید از ...
یک هفته همه چیز خوب پیش میره، یک هفته همه چیز دایورت میشه، یک هفته نصفه خوب پیش میره، زندگی همینه، هیچ چیزی ثابت نیست. حتی روتینترین برنامهها هم میتونن روتین نباشن. یکم از برنامه دارم فاصله میگیرم، دلیلش اینه پروژهی خیلی بزرگی رو شروع […] ...
امروز جمعه ست . چه خوبه که دیگه هیچکسی اینجا نمیاد و نمیخونه ... امروز دو سه ساعت درگیر چندتا پارگراف فصل دو بودم فقط . دیکه تا آخر شب نمیرسم هیچ کاری بکنم چون میخایم بریم بیرون . بقیش میره فردا . من نباید اینقد غصه بخورم باشه ؟؟؟ ...
خاکستری عزیزم، روزها بی رحمانه تر از چیزی که هست می گذرند و من رو به سراشیبی امتحانات نزدیک تر می کنند. استرس و امتحان جز جدایی ناپذیر زندگی من شده و باید باهاش کنار بیام. امروز دلم می خواست برای خودم خط چشم بکشم ولی هر کار که کردم نشد. چون مدل چشم هام هم round و هم hooded هست. مشکل ترین مدلی که به ...
آلا صالح سال ۹۸ با لباس سفید روی ماشین میخواند: «به اسم دین ما را سوزاندند به اسم دین ما را کشتند به اسم دین ما را زندانی کردند دین از آنها بری است دین میگوید بگذر دین نمیگوید ساطور به دست بگیر دین میگوید عبور کن و در برابر حاکمان مقاومت کن…» تصاویر ابولولو…Continue reading انقلابهای زنانه The ...
دلم به نوشتن نمیرفت اما معجزه صدای آرام بخش دریا ،کنار ساحل شنی همه جا آرووم و صدای خدای مهربان که بنده من همه چیز را برای تو خلق کردم و تو چقدر ناسپاسی. چشم هایم رو میبندم و فقط به صدای موج های آرووم گوش میسپارم خورشید بسیار زیبا پرتقالی پرتقالی خوشمزه و خوشرنگ کم کم میاد بالا،و این معجزه خدای مه ...
این هفته تئاتر تو تئاتر شد. دوشنبه من و دلبر رفتیم تئاتر، امروز سهتایی اومدیم. اولین اجرای تئاتر همه چی وردار هم بود. موضوع و داستان نمایش واقعا خیلی کاربردی بود برای لیلی، متاسفانه این چند وقت تو مدرسه با یه همکلاسی مواجه شده که […] ...
بسم الله میخوام پاییز رو دوست داشته باشم اما این آنفولانزا های لعنتیش نمیزاره... سرم خیلی درد میکنه ...چند هفته اس پشت سرهم سرما میخورم... سرما خوردگی خودم هیچ اینکه پشت من پسر مریض میشه ناراحتم میکنه..هنوز داروهاش واسه دوره قبلی سرماخوردگیش تمام نشده باز اول.. هرچقد میخوام ملاحضه کاری کنم نمیشه... ...
تولد خواهرزاده بود و نشد بیان اینجا😔 استوری گذاشتم و تبریک گفتم یه فیلم کوتاه از بچگی هایش داشتم زمانی که تازه یاد گرفته بود بهتر راه بره توحیاط دست همو گرفتیم باهم قدم می زنیم اینو فرستادم برای خواهرم یادم نیست اینوبه خواهرم نشون داده بودم یانه ولی الان فرستادم حس خوبی داشت ^_^ تماس گرفتیم بچه ها خ ...
امروز فصل اول تموم شد . حالا شب بیدار میمونم یکم فصل ۲ رو هم پیش میبرم خیلی اضطراب دارم . چند تا جوش عمیق هورمونی زدم . امروز سرخود بازم راکوتان خوردم . دو تا ورق دارم . حالا شاید یکشنبه دوشنبه برم دکتر که تحت نظر اون تا پایان این کار راکوتان بخورم خیلی خستم . بازم به انصراف فکر کردم ...