یکی از خوبی های نوشتن توو وبلاگ اینه که میری میبینی قبلا چیا نوشتی و کجا بودی!؟ این چند وقت، به لطف آمار گیر وبلاگ و عزیز یا عزیزایی که داشتن آرشیو وبلاگو میخوندن پستای ۵ ۶ سال پیش رو خودمم میخوندم! فکر کنم قبلا گفتم! تقریبا از زمان دبیرستان کارای مختلف میکردم! دوم دبیرستان که بودم کارت شار ...
نمیدونم دقیقاً از کجا شروع کنم و از چی بگم! پنجشنبهی هفتهی پیش بود، اعلام شد که نتایج دارن بارگذاری میشن. برای داداشم خودم انتخاب رشته کرده بودم، با وسواس زیاد! همه خواب بودن جز من، بابام ساعت ۲ بود که از سفر برگشت. رفتم کمکش و وسایل رو جابجا کردیم، مامان هم بیدار شده بود... اومدیم خونه، داداشمم ...
همه چیز این روزا سریع اتفاق می افته.. از خدا خواستم یا خودش مه رو برطرف کنه یا کمکم کنه زبانم خوب بچرخه تا بتونم برطرفش کنم و نور رو ببینم..گرچه خیلی برام سخت بود.. با دعای شما..مه غلیظ افق رقیق شد و رشته های نور ازش گذشتن و تابیدن به دل من.. چقدر خوبه که نگاه مهربون شما اینجا رو میخونه.. از مه تا ...
فکر کنم تا الان براتون پیش اومده که منتظر بمونید ساعت رند بشه تا کاری رو شروع کنید! یا وقتی دارید رو موزاییکای پیاده رو قدم میزنید با بهم خوردن چینش موزاییک ها افکارتون بهم بریزه! یا مثلاً وقتی یه الگویی رو در توالی میبینید با بهم خوردن جزئیِ اون الگو پریشون بشید! یا وقتی میخواید کاری رو انجام بدی ...
ترس برم داشته. از این مواقعی که تشخیص نمیدم ترسم منطقی و بر حقه یا ناشی از تغییرات هورمونی و وسوسه ی شیطان و کم شدن توکلم به خدا؛ اصلا خوشم نمیاد.. نمیدونم تغافل کنم و خودم رو به اون راه بزنم و محل ندم به ترسم..یا روش زوم کنم و تا حل نشده بی خیالش نشم.. من همه جوانب رو بررسی کردم. عقلم_و دلم_ مهر ...
قالب ارکیده تک رنگ بنفش - ریسپانسیو - دوستونه ادامه مطلب ...
سلام؛ یک سال و یه ماه بیست و یک روز از نبودن من در فضای وبلاگنویسی گذشت! تو این مدت به شدت دلتنگ این فضا بودم و حتی وقتم که خالی میشد سری به وب های دوستان میزدم و میخوندمشون و اگر حوصلهای بود و یا خستگی مجال میداد نظری هم ارسال میکردم. توی این یک سال و اندی که گذشت اتفاقات ضد و نقیض زیادی رو ت ...
دقت کردین 28 ام و 29 ام عهدشکنی کردم و ننوشتم؟ نه. چرا باید دقت کرده باشید خب؟ مگه بی کارید؟؟ :دیییی به هر حال... در شرایطی هستم که نمیتونم ازش بنویسم.لااقل اینجا. باید تمرکز کنم و این برهه از زندگی رو با دقت بگذرونم چون حیاتی و خاص و تکرارنشدنیه و کمی هم برام غیرقابل هضمه ولی خیره انشاالله:) اون ق ...
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است، و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز، و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد، کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته حال و ...
به خودت میآیی و میبینی که مدتهاست از روزهای تاریک عبور کردی. حالا دیگه تقریبا هیچکس رو توی بخش نمیشناسی و وقتی سرما میخوری دیگه لازم نیست پیش دکتر خودت بری. به خودت میآیی و میبینی حالا دیگه میتونی سُر بخوری بین مردم. همونطور که پارسال آرزوش رو داشتی. به عقب نگه میکنی؛ و میگی «هی، اونقدرا ...