چند روزیه که فکرش درگیر اینه که یه کاری راه بندازه. تا دیگه کمتر فکر پول باشیم. میگه که میخواد یه زندگی خوب برام فراهم کنه، که فکر هیچ چیزی نباشم. چند روزه که هر موقع کنار همیم، فکرش درگیر کاره. میشناسمش و میدونم که چقدر تحت فشاره. امشب، ولی نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و گریه کردم. گفتم که احساس فا ...
خب خیلی وقته اینجا چیزی ننوشتم. گفتم یه سری هم به اینجا بزنم. عارضم که شرکتهای خودروسازی معمولا توو تابستون یه تعطیلات تابستانی دارن که 10 روزه. ما هم به طبع باید این تعطیلات رو داشته باشیم که پارسال خیلی لطف کردن و یه پنجشنبه ما رو تعطیل کردن! اما امسال لطفشون بیشتر شد و گفتن شیفتی میشید و ...
امروز کشیکم. قرار بود قبل از رفتن به پادگان، بیاید و من را ببیند. زنگ زد که دارد میرسد. به محض اینکه تلفن را قطع کردم، از بخش زنگ زدند و گفتند مریض جدید آمده. رفتم بخش که یک شرح حال اولیه ای بنویسم، تا سریع بروم و ببینمش. متأسفانه رزیدنت هم همان لحظه آمد و مریض را با هم دیدیم. نیم ساعتی طول کشید. ی ...
نمیدانم کجایی و به چه فکر میکنی، نمیدانم در کجای زندگیات ایستادهای، نمیدانم هنوز هم مرا به یاد داری یا نه، نمیدانم همان آدم سابق -همانی که من دوستش داشتم- هستی یا آنقدر عوض شدهای که اگر ببینمت شاید دیگر نشناسمت، نمیدانم زندگی تو را چگونه از من ربود، نمیدانم اصلاً فرصت بودن کنار تو را داشتم ...
خیلی وقت است که دیگر زندگی را سخت نمیگیرم. سعی میکنم "همیشه" آرام باشم و آخرین باری که از چیزی ناراحت شدم، اخم به چهرهام آمد یا ملال بودم را به یاد نمیآورم. نه اینکه همه چیز خوب باشد، نه؛ تقریباً هیچ چیز مطابق میلم پیش نمیرود ولی من دیگر یاد گرفتهام که با شرایط چطور بسازم و کنار بیایم. دلم را ...
تلگرامم شده کلی کانال شخصی از بلاگرا! اون روز یکی از کانالا پست جدید گذاشت و وقتی خوندم با خودم گفتم که مگه این بنده خدا قرار بود بره دکتر؟ بعد دیدم با یه نفر دیگه اشتباه گرفتم قبلا هر سری که پنل بلاگ رو باز میکردم چندتا ستاره روشن بود اما الآن دیگه خیلی کم پیش میاد کسی چراغ بلاگش روشن بشه م ...
من همان آدمیام که هر کسی را میدید که از بیان به تلگرام کوچ میکند، عصبی و خشمگین یک "بری دیگه برنگردی" در دلم پشت سرش میگفتم. نمیشود که به بیان بیایی و برای خودت خانه بسازی و اینجا اسم و رسمی به دست بیاوری و پس از مدتی کرکرهی وبلاگت را پایین بکشی و مخاطبانت را به آلونکی در تلگرام دعوت کنی. تلگر ...
چند روزیه که آنفولانزا گرفتم و حالم خوب نیست. از رزیدنت اجازه گرفته بودم راند رو نرم، چون واقعا نمیتونستم. ۵ دقیقه ای بود که تو پاویون دراز کشیده بودم که از بخش خون لعنتی زنگ زدن. گفتند اتند دنبال اینترنش میگرده. رزیدنت ها رفته بودن برای رای گیری چیف رزیدنتی و من و اتند بودیم. بد عنق نشسته بودم داشت ...
سلام؟:) ...
مهم نیست که ارزش دلار شصت هزار تومان شده، مهم این است که اگر دویست هزار تومان هم بشود، هیچکس حق اعتراض ندارد. اصلاً چه معنی دارد یک نفر در مملکت اسلامی به قیمت دلار معترض باشد؟ دلار واحد پول آمریکاست، واحد پول بیگانگان و کفار است؛ پول آنها به ما چه؟ چه کسی گفته حل مشکلات اقتصادی "تخصص" میخواهد که ...