https://www.aparat.com/v/p40xmy4ایران خانه ای رنگین که همواره بوی قیمه و قورمه سبزی در آن پیچیده است .خانه ای که در زمستان بوی شومینه و چوب سوخته میدهد و در بهار بوی شکوفه های بنفش ، در پاییز زرد است و در تابستان سبز سبز جاییکه خورشید در آن درست میتابد و باد جهتش را خوب میداند خانه ای که هر سویش قدم ...
گمونم همهی ما دوستانی داشتیم که ارتباط باهاشون محدود بوده به رسانههای اجتماعی خارجی و از وقتی که اینترنت بینالمللی شده از اونها بیخبر هستیم. نه؟اونم در شرایطی که توی اکثر شهرها از سمت دشمن حملههایی هرچند کوچک رخ میده و باعث نگرانی میشه. یکی دوتا از این دوستهایی که دارم اتفاقا از خانوادههای ...
صلح در منطقه، آن چیزی که همه میخواهند. اما یکی برای رسیدن به آن سلاح میسازد و دیگری موشک پرتاب میکند، هر دو با هدف رسیدن به صلح! چه پارادوکس احمقانه و زیباییست. به نظرم بارزترین پارادوکس انسانی همین باشد. که " آدمها برای صلح میجنگند. "گفتم جنگ، واژهی آشنای این روزها، که از هر طرف نگاهش کنی فق ...
سلام ویرگولیای عزیز،امیدوارم حالتون خوب باشه و روزگار به کام.در این حال و هوای جنگی که امتحانات دانشگاه فعلا به تعویق افتاده و اینترنت هم قطعه و نمیتونم وقت ارزشمندم رو توی فضای مجازی هدر بدم،ترجیح دادم برای گذران وقت بیشتر کتاب بخونم یا بنویسم. بیاید این روزا حسابی مراقب خودمون باشیم،امیدمون رو از ...
پادکست شادی جدیدشادی قدیمی: «گیر کردم، یعنی یه آدم داغونم، یه شکستخوردهام، یه فاجعهام»شادی جدید: «من یه انسانم — یعنی گاهی توی یهسری الگو گیر میافتم، و این کاملاً طبیعیه.»ما آدما موجودات الگومحوری هستیم.ذهنمون دنبال آشنایی میگرده — چیزایی که میشناسیم، راحتتر تکرارشون میکنیم، و همین تکرارها ...
راستش خیلی سعی میکنم که بنویسم ولی دستام برای حس الانم که قابل توصیف نیست، توصیفی نداره.تا دیروز ناراحتی هام فقط ناراحتی های خودم بودن و این روزا ناراحتی همه ی مردم، غم های پیش اومده، خونه های پودر شده، جسد هایی که هنوز حتی خاک هم نشده.ناراحتی هام بی حد و اندازه شدن.حس میکنم وطنم داره گریه میکنهوطن ...
فکر کنید توی یک محله پایین شهر، یک گروه قلچماق زورگو اومدن دم در خونه شما. سنگ انداختن تو خونه، شیشه شکستن، چماق به دست دارن عربدهکشی میکنن. پدر و برادر شما هم چوب و چماق برمیدارن برن برای مقابله.تو این صحنه، در مقابله با کسانی که بارها ثابت شده زبانی جز زبان زور نمیفهمند، دعوت به صلح و مجیز صل ...
صدای گریه کودکی می آید ،ازدحام جمعیت را کنار میزنم ،کودکی میبینم پای یک سازه فروریخته به دور از مادرمیگرید من کمک میخواهم پاسخی نیست همه در افکار خود غرقند و من باز فریاد برمیدارم که کمک ! تا کسی دست به شانه ام گذارد که هیس آن مرد سخن میگوید ! سرم را بالا میاورم مردی کت وشلواری و کراوات زده از حقوق ...
همهچی از اونجایی شروع شد که یه مشت اراذل و اوباش به خانوادهم حمله، و من رو هم تهدید به مرگ کردن. گشت پلیس حدود ۲ ساعت بعد از تماس ما اومد. اگه درگیری تا اون موقع ادامه داشت، شاید الان نه من اینجا بودم و نه این پست.قسمت بد ماجرا اینه که این اراذل، پسرای همسایه دیوار به دیوارمون بودن. یعنی هر روز ...
پادکست شادی جدیدتا حالا شده ببینی یکی از دوستات داره تلاش میکنه تا یه تغییر بزرگ توی زندگیش ایجاد کنه،اما انگار یه چیزی نگهش داشته؟گیر کرده توی یه شغل خستهکننده،یه رابطهی دردناک،یا یه وضعیتی که مدام حالش رو بدتر میکنه…و تو، از بیرون که نگاه میکنی، با خودت میگی:«چرا نمیفهمه داره چی میکشه؟ چرا ...