دیشب تا دیر وقت فکرم مشغول همسر بود و خواب به چشمم نیومده.. ناراحتی آمیخته با عذاب وجدان ...عذاب وجدانی که همسر بعد یک ماه اومده خونه و من مرخصی رو خراب کردم وقتی آدم ها باهم توافق نمی‌کنند باهم باید چیکار کنند؟ با یک نفر تو رابطه کوتاه بیاد نه؟ تا زندگی جریان پیدا کنه.. احتمالا همسر فکر میکنه کوتاه ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دیروز یک ساعت مرخصی گرفتم و با چ و داداش کسی که مدتها دوستش داشت و یکی از دوستاش رفتیم خارج از شهر. اول یکم معذب بودم که اونها همه آقا هستن ولی انقدر چ حواسش بهم بود و با احترام رفتار میکرد که اون حس ناخوشایند به کل از بین رفت. خیلی دوستش دارم انگار. واقعا واسم جذابه. آخر شب با اینکه خیلی دیر نشده ب ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

حس میکنم رها شده ام. تو این جهان به این بزرگی کی حواسش به منه؟ هیچ وقت نبوده. بعضی وقتا دلم میخواست یکی رو داشتم بتونم کنارش خود واقعیم باشیم بدون هیچ فیلتری ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

بالاخره توانستم ساعت ۷ صبح بدون دردسر بیدار شوم. گویا کیفیت افتضاح خواب شبم باعث می‌شد من صبح‌ها نتوانم بیدار شوم اما امروز ۷ صبح راحت بیدار شدم. درس خواندم، وقت تلفی داشتم اما راضی بودم. حالا فکر می‌کنم نزدیکم به خودم. می‌خواهم ما بین جملاتم یک اعتراف کنم. من تصمیم داشتم امسال را سرکار نروم و بسیار ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

علیرغم اینکه هر دو بالکن را با سیم های توری پوشش داده ام. کبوترها وارد هر دو بالکن شدند.کبوترهای بالکن پشتی که انگار براب خودشان شخصیت قائل بودند با دو تا کیش کیش پر زدتد و رفتند که رفتند.اما یک کبوتر بود که به نظر می رسید عاشق گلدان گل ژاله بالکن جلوئی است و از هر پنجره ای که بیرون می شد از یک در د ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

امروز یک بحثی با همسر داشتیم که این نتیجه رسیدیم که هیچوقت نمیتونیم حلش کنیم چرا؟ چون من یک درصد فکر نمی‌کنم اشتباه کردم همسر هم فکر نمیکنه اشتباه کرده حالا بحث چی بود؟ بحث سر ابن بود که بهش گفتم بهم بگو تصمیمات رو مثلا چند روز میریم مهمونی کجا میریم... همسر چی میگه؟ میگه اگر من مرد خونه ام هرچی من ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

شما این ویروس جدید گرفتین بدونین که : دلتون خوش دارو های دکتر میده نکنید. بهترین راه زودتر خوب شدن همون بستری شدنه وقتی میری داروخونه داروهاتو بگیری تازه میفهمی چه کلاه گشادی رفته سرت 😒 تقریبا داروهای هرکسی علائم مشابه داشته مثل همه دلتون خوش اون امپول هم نکنید جواب نمیده اصلا نمی ذاره تو بشینی بگی ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

سالووی نازنین، هوای بارسلون آفتابی بود با نسیم خنکی که گاه و بی‌گاه می‌وزید. با قطار خودم را به میدان اسپانیا رساندم. یا به قول اسپانیایی‌ها، پلازا د اسپانیا. یکی از مهم‌ترین میدان‌های منطقه کاتالونیا هست. ولی محوطه میدان در حال ساخت و ساز بود و پر از ماشین‌های خاک‌برداری و بلوک‌های سیمانی نه چندان ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

دو روز است که خانه‌نشین شده‌ام. باطری ماشینم خالی شده است و نمی‌توانم با ماشین جایی بروم. اطراف آپارتمانم تا چشم کار می‌کند بزرگراه است و برای رسیدن به نزدیک‌ترین اثر از تمدن باید صد سال پیاده‌روی کنم. یاد دوران کووید افتادم که برای ماه‌ها تو همین وضعیت به سر می‌بردم و شب‌ها و روزها را بین دیوارهای ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید

یکی جان کَند، شب را با چراغ مطالعه به صبح دوخت، سیاهی چشمش را پای سفید شدن برگه‌ها گذاشت. شد دکتر، مهندس، استاد… اما فقط در شناسنامه‌ی خودش! چون در دنیای واقعی، او شد «بیکار محترم»؛ خانه‌نشین درجه‌یک با مدرکِ قاب‌شده روی دیوار پذیرایی. در همان حوالی، گروهی دیگر با نمره‌های سفارشی، پایان‌نامه‌های آما ...

تعداد لایک‌ها
لطفا وارد شوید
دنبال کردن
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید
لطفا وارد شوید