فلسفه اخلاقی نیچه عمدتاً جنبهی انتقادی دارد: او اخلاق را هم به خاطر تعهد آن به ادعاهای توصیفی غیرقابل قبول (متافیزیکی و تجربی) در مورد کنشگری انسانی، و هم به خاطر تأثیرات زیانبار هنجارها و ارزشهای خاص آن بر شکوفایی بالاترین انواع انسانها (به عبارتی «مردان بالاتر» نیچه) مورد حمله قرار میدهد. دی ...
پاپ کرن ساز حتی در بانه که همه چیز پیدا می شود،پیدا نمی شد.کلی گشتم تا بالاخره آن را پیدا کردم و خوشحال و شاد و خندان از مغازه بیرون آمدم و یک راست برگشتم خانه. پاپ کرن ساز را به مامان نشان دادم و با جمله" حالا این چه لزومی داشت که بخری" مواجه شدم.راستش جوابی نداشتم.چون واقعا لزومی نداشت که پاپ کر ...
دوم دبیرستان که بودم یه همسایه داشتیم که تومور داشت، برداشته بودن. بعد یه کوچولو از دید بقیه دیوونه به نظر میرسید. ما تازه رفته بودیم اونجا. من یه روز داشتم فوتبال بازی میکردم تو حیاط. تنهایی! مثل همیشه با رقیبهای خیالیم. یهو دیدم دو تا دست چشمامو از پشت گرفتن! تا برگشتم ببینم کیه دیدم اون خانومها ...
پسر بچه کوچیکی رو دیدم که یه صندوق میوه پر از جوراب به بغل گرفته بود و یه کوله بزرگ و سنگین به کمر انداخته بود. فقر با ادمها چکار مسکنه که دیگه نگران گم شدن و آسیب دیدن این پسر کوچولو نیستن و فرستادنش برا یه لقمه نون. کمی عقب تر پسر جوونی راه میرفت که در کنار پسربچه تناسب و تناقض خاصی ایجاد میکرد. پ ...
دیشب تنها بودم و ن اومدم خونمون. خیلی حرف زدیم. از قدیمو جدید و بحرانهای پیشرو. خواهر برادر خوبه، خیلی خوبه ولی چون همسن نیستیم همش یا اون قضیه رو از سر گذرونده و یا هنوز اون مرحله رو رد نکرده، مثلا ز با یک نگاه ته قضیه رو برات میگه ولی خب من آدم خودم به نتیجه رسیدن بودم. میگم بودم چون الان یکم دست ...
روایتشناسی را میتوان «دانشی برای فهم روایت» تعریف کرد که میخواهد به پرسشهایی از این دست پاسخ دهد: روایت چیست؟ از چه عناصری تشکیل میشود؟ چرا انسانها روایتسازی میکنند؟ علت شیفتگی ما به روایت چیست؟ چرا واکنشهای مخاطبانِ مختلف به روایتی واحد تا این حد متنوع و متفاوت است؟ و ... . کتاب روایت: مفا ...
سلام از من همیشه خسته! این خونه تکونی عید دیگه چه کوفتی بود؟! تموم نمیشه!!! لباسای عیدمو تصمیم گرفتم خودم بدوزم تا بلکه کمی در اقتصاد خانواده صرفه جویی بشه، از طرفی مانتوها الان همه کوتاه و جلوباز، برای منی که عاشق پیراهنای گل گلی و چین دار و مچی های توری ام یکم سخته پوشیدن کت و شلوار های کوتاه ... ...
امروز رو با لبخند ناشی ار رسیدن ناغافل بسته پستی گذروندم. هیچ وقت فکر نمیکردم م.ح برای من مسواک بخره یا سوغاتی. به نظر میاد یعضی آدمها دور اما نزدیکن. __ خیلی خوابم میاد و نمیدونم چرا مدرسه تعطیل نمیشه. البته احتمالا این شالازیون رو مجبور شم عمل کنم. شاید چهارشنبه برم دکتر دوباره و ببینم نظرش چی ...
حدس بزنید چند روز پیش کی را دیدم (البته بهتر بود میگفتم چه کسی را دیدم). حالا جدی چند لحظه فکر کنید به این سوال. خیلی باید خنگ باشید که درست حدس نزنید، چون من اینجا فقط از یک نفر حرف زدهام و آن هم اژدر است. حالا بعدا تعریف میکنم چه حرفها زدیم، الان میخواهم یک چیز دیگر بگویم. خیلیها فکر میکنند ...
وقتی تو زندگی کمی دور بزنی میفهمی که پول خیلی خوبه. در واقع پول داره همه چیز رو کنترل میکنه. روابط، دوستی ها، رفاه، آسایش اما این حرف من رو زمانی میفهمی که از دست داده باشی. اگه تو زندگیت چیزی از دست داده باشی که برات مهم بوده باشه، میفهمی پول خیلی چیزارو نمیتونه تامین کنه. یه سری چیزا هست که با پول ...