امروز و دیروز به شدت تحت تاثیر هورمونها بودم. البته یادگرفتم چطور کل روزم رو تحت تاثیر قرار نده. یک فلش پر از آهنگهای قری روی تلویزیون گذاشتم و هر بار انرژیم کم میشه میرم بلند بلند گوش میدم و میرقصم. حالم بهتر میشه، انرژیم میاد بالا تا یه چند ساعت. شنبه یا یکشنبه باید برای مرخصی دوباره برم ادا ...
برای مخاطب خاص ...
مخاطب خاص ...
اینجا را می گویم! این خانه را! از بس که چیزی تویش ننوشته ام! ... هر چند، جاهای دیگر هم داردخاک می خورد! دارم خاک می خورم... از بس که فقط فکر کرده ام! به همه چیز و هیچ چیز!... به همه کار و هیچ کار... قدیم اینطور نبود! اینقدر خاک روی همه چیز نمی نشست! قدیم همه چیز خیلی عجیب براق بود! واقعی بود! نزدیک ...
ابرها از صبح سنگینی میکردند. هوا بوی خاک میداد، بوی چیزی که انگار تازه از دل زمین بیرون آمده باشد. کفشهایت را آرام روی آسفالت خیس میگذاری. قطرهها یکییکی شانههایت را میکوبند و صدای چترهایی که اینسو و آنسو باز میشوند، انگار ناهماهنگی یک ارکستر بارانی است . مقابل مطب ایستادهای. دکتر با آن چ ...
آدمها آنقدرها هم ساده و بیخبر نیستند. نگاهت را درست کن؛ شاید همان کسی که روبهرویت نشسته، سالها تجربه دارد، رنج کشیده، یاد گرفته و هزار بار همان کاری را که تو میکنی، خودش انجام داده است. پس چرا باید با دروغ و فریب، او را کوچک بشماری؟ مگر خیال کردهای چشمها نمیبینند و دلها نمیفهمند؟ تعمیرکار ...
حال که کاملا بیخیالش شدم باز بهم پیام داده. میدونه چطور پیام بده که آدمو کنجکاو کنه. نمیخوام هیچ جوره تو زندگیم بیاد. یادم میاد چند سال عاشق ی بودم. عشق بچگیم بود. بهش توجه نمیکردم، حتی سلام هم نمیکردم. ازش فرار میکردم چون میترسیدم دست دلم پیشش رو بشه. یکم بزرگتر که شدم بهش پیام دادم. خیلی ترسو و مح ...
امروز اگر پریود نشم دست میندازم رحممو درمیارم میندازم جلو سگ. واقعا این ماه اذیتم کرد. به تاخیرم افتاده و سرویسم کرده. حال جسمی و روحیم رو به شدت تحت تاثیر قرار داده البته که نوسانی اما بازم. ...
بعد از یه روز خسته کننده و دو ساعت تو ترافیک موندن ساعت هفت و نیم رسیدم خونه دیدم برق نیست ! دلم میخواست از عصبانیت دیوار رو گاز بزنم شاهین ساعت یک از سر کار اومده بود ناهار خورده بود خوابیده بود و تا ساعت هفت و نیم که من بیام حتی ب خودش زحمت نداده بود ظرف های دیشب رو بشوره ، بهش گفته بودم لباس ها ر ...
سلام . الان که دارم اینارو مینویسم ازهمیشه خسته ترم ؛ معده درد وحشتناکی که از صبح تا حالا دچارش شدم یکمی بهتر شده اما همچنان درد و حس میکنم ... هر چند ساعتی یهو یه جا از بدنم شدید درد میگیره ؛ صبح دستام درد میکرد حالا کمرم ظهر شونه هام حالا چشام و سرم .... صبح زود فهمیدم که امسالم آزمون آموزش و پرور ...