۷۲. شنبه بچهها نیومدن مدرسه و زنگ اول بیکار تو دفتر نشستیم تا تکلیفمون مشخص بشه. معلما داشتن راجع به اینکه شیرآلات و سینک و کابینتها رو با چی بشورن که تمیزتر بشه و فیلمها و سریالهای نوروزی تبادل تجربه میکردن. معلم فیزیک راجع به پرتاب یه فضاپیما یا ماهواره به فضا میگفت ولی کسی توجهی نمیکرد. م ...
1403 برای من سال آخرین ها و اولین ها بود. یه جهش برای ورود به دنیای جدید. دبیرستانم تموم شد و وارد دانشگاه شدم. روابط خیلی اثرگذاری رو تموم کردم یا شروع کردم. وقتی به امسال فکر میکنم در برابر پارسال شبیه یه تورنادو میمونه. هزاران لبخند دارم برای تعریف کردن، انقدر که نمیتونم شمارهگذاریشون کنم. ه ...
خب خب خب امروز 29 اسفنده سال 1403 بیاین بگین از اتفاقای خوب و بدی که براتون افتاده و راجع بهش صحبت کنیم تمام اشک ها و لبخند هاتون :))) دستاوردهاتون، اشنایی های جدیدتون و هر اتفاقی که جالبه خوشحال میشم منم تو یه پست خلاصه سال 403 خودم رو می نویسم از شانس امروز 3 تا ازمون دارم ... ...
خب انقدر بیرونو دود گرفته ادم خفه میشه صداهای اذیت کننده گربه های بی گناه مصدومیت های امشب اتش سوزی ها چرا نمیتونید یه فرهنگ قشنگ رو حفظ کنید؟ باید بجای همه این کارای مسخره و اذیت کننده بچه کوچیکا برن قاشق زنی یه اتیش قشنگ درست کنیم دور هم جمع شیم از روش بپریم بلند بخونیم ... زردی من از تو ...
همیشه عاشق بهار بودم، عاشق فروردین... گل های لاله وحشی... گل های شقایق وحشی... کوهستان سبز و لطیف ... رودخونه های پر از آب... من توی دل کوهستان بزرگ شده بودم... با رنج های بیشمار و با امیدهای بیشمار... با دردهای بیشمار و با تلاش های بیشمار برای التیام... اما امسال... کز کرده ام کنج یه اتاق تاریک، ج ...
این سری از فیلمایی که طی این مدت تماشا کردم. پر شده بود از فیلمایی که تم جنایی و یا ترسناک داشتن. البته که کنار این آثار، انیمیشنهایی مثل «ربات وحشی»، «درون و بیرون ۲» و... تماشا کردم. اما احساس کردم معرفی اونها که احتمالا خیلیها تماشا کردنش خیلی کار خوبی نباشه. با این حال شما اون دسته از انیمیشن ...
1. «وقتی رفتیم خونه خودمون، با هم silver moon ببینیم؟» 2. کلماتی که سالها منتظر دیدنشون بودم رو، روی اسکرین لپتاپ دیدم. 3. اون چند ساعتی که کنار همدیگه غذا خوردیم، رفتیم کتابخونه مرکزی و کتاب کودک خوندیم. 4. هربار که سفت بغلت میکردم؛ و لحظهلحظهی وقتهایی که با همدیگه گذروندیم. 5. کلکسیون بلولاک ...
میخوایم برا بابام گوسفند قربونی کنیم، اقاهه اومده تو پارکینگ که جلو بابام سر ببره با اینکه پیشنهاد خودم بود اما به طرز عجیب غریبی حالم بد شده و نمیتونم ببینم از وقتی خودم پرنده دارم، حیوونا برام درحد انسانها چه بسا بیشتر مهم شدن و کوچکترین اسیبی بهشون بشدت ناراحتم میکنه - نشستم تو خونه تا تموم شه بر ...
این روزا نمیدونم به آهنگِ کدوم حس و حال گوش بسپارم.دارم سعی میکنم حال ماه رمضون رو اول توی دلم و بعد توی خونه جاری نگه دارم.حس و حال عید و هفت سین چیدن و خرید رو که اصلا بهش توجه نکردم امسال!!!حتی یکبار هم خرید نرفتیمتنها چیزی که خریدم یه روسری بودهدلم بیشتر حال رمضان رو میخواد تا نوروز رواز اون طرف ...
من یه کانال تلگرامی دارم که گاهی اوقات آنجا می نویسم... هرچه اینجا جدّی و عصا قورت داده به نظر می رسم، آنجا سبک و صمیمی و بی مزه هستم! دوست داشتید بیایید در خدمت باشیم؛ https://t.me/bemaaanad ...